نخستين عكس‌هاي پروژه سينمايي «هري پاتر و هديه‌هاي مرگ»



نخستين عكس‌هاي پروژه سينمايي «هري پاتر و هديه‌هاي مرگ» منتشر شد. اين فيلم به كارگرداني «ديويد ياتس» و توسط «ديويد هيمن» تهيه و توليد مي شود. به گزارش كامينگ سون، فيلمبرداري بخش اول قسمت جديد مجموعه‌ي «هري پاتر» از اوايل سال ميلادي گذشته آغاز شده است. «هري پاتر و هديه‌هاي مرگ» بر گرفته از هفتمين کتاب از مجموعه داستان‌هاي «هري پاتر» نوشته «جي کي رولينگ» است.
ساخت اين پروژه به کارگرداني ديويد ياتس آغاز شده و استيو کلاوز نيز نگارش فيلمنامه‌ي آن را بر عهده داشته است. اين فيلم در دوقسمت مجزا توليد مي‌شود و قسمت اول آن 19 نوامبر 2010 و قسمت دوم آن ماه 15جولاي سال 2011 ميلادي در سينماهاي آمريکا اکران مي‌شود.
در اين فيلم نوع ظاهر و پوشش شخصيت‌ها نسبت به فيلم‌هاي قبلي تفاوت قابل توجهي خواهند داشت. خواننده اصلي گروه موسيقي « قيصر چيفس» انگليس در جديدترين قسمت از سري فيلم‌هاي «هري پاتر» بازي خواهد كرد. «ريكي ويلسون»، خواننده 32 ساله و سرگروه «قيصر چيفس» (Kaiser Chiefs) در قسمت دوم فيلم «هري پاتر و هديه‌هاي مرگ» نقش‌آفريني خواهد داشت.
براساس اعلام مقامات كمپاني «برادران وارنر»، «ريكي ويلسون» در اين فيلم نقش كوچكي در كنار «دانيل رادكليف» و «روپرت گرينت» خواهد داشت.
قسمت قبلي سري فيلم‌هاي «هري پاتر» با نام «شاهزاده نيمه اصيل» در سال 2009 با فروش 507 ميليون پوند پرفروش‌ترين فيلم سال سينماي اين كشور شد. هفتمين قسمت مجموعه هري پاتر قسمت پاياني آن خواهد بود.
شركت فيلم‌سازي «برادران وارنر» اعلام كرد، نسخه جديد «هري پاتر» را درقالب سه بعدي به اكران مي‌رساند. نسخه جديد هري پاتر با عنوان فرعي هديه‌هاي مرگ به دو شكل سينمايي و سه بعدي اكران مي شود. هر بخش از اين پروژه سينمايي در صورت تغيير فورمت به قالب سه‌بعدي، هزينه‌اي 5 ميليون دلاري را متحمل خواهد شد.
» ادامه مطلب

پانته آبهرام: نمايش «نورا» خاطره‌ي خوش همكاري‌هاي گذشته را زنده مي‌كند

پانته آ بهرام كه اين‌روزها در حال تمرين نمايش «نورا» (خانه عروسك) به كارگرداني عليرضا كوشك‌جلالي است، از همكاري دوباره با پيام دهكردي و احمد ساعتچيان در اين نمايش ابراز خرسندي كرد.
اين بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون گفت: خوشبختانه بعد از مدت‌ها با اجراي اين نمايش مثلث پيام دهكردي، پانته آبهرام و احمد ساعتچيان شكل گرفت كه بهناز جعفري هم به ما پيوسته و سرگرم تمرين‌هاي اين نمايش هستيم.
بهرام كه پيش از اين در نمايش‌هايي هم‌چون «رازها و دروغ‌ها»، «خواب در فنجان خالي» و «شكلك» با دهكردي و ساعتچيان همبازي شده بود يادآور شد: نمايش «نورا» خاطره‌ي خوش آن همكاري‌ها را زنده كرد البته اين كار اثري كاملا متفاوت است و فضاهاي خاص خود را دارد.
پانته آبهرام هم‌چنين با ابراز خرسندي از همكاري با عليرضا كوشك‌جلالي اضافه كرد: همه كارهايي كه در ايران اجرا كرده ديده‌ام و همه آنها را دوست داشته‌ام تا به امروز بارها تا مرز همكاري رفتيم كه متاسفانه نشد، اما خوشبختانه اين همكاري با اجراي نمايش «نورا» فراهم شد. نمايش «نورا» نگاهي جديد به«خانه عروسك» نوشته هنريك ايبسن است كه با ترجمه و بازنويسي و كارگرداني كوشك‌جلالي تيرماه امسال به صحنه مي‌رود.
پانته‌آبهرام همزمان سرگرم بازي در سريال «زير هشت» به كارگرداني سيروس مقدم است كه قرار است از اوايل تيرماه روي آنتن برود.
» ادامه مطلب

یادداشت ثريا قاسمي در چهلمین روز درگذشت حميده خيرآبادي

ثريا قاسمي بازيگر سينما و تلويزيون ايران و فرزند هنرمند فقيد حميده خيرآبادي با گذشت بيش از يك ماه از درگذشت اين هنرمند و در آستانه‌ي چهلمين روز درگذشت،يادداشتي را منتشر كرده است. اين يادداشت در آخرين شماره ماهنامه «فيلم» با عنوان «پند مي‌گيريم...» منتشر شده است.
ثريا قاسمي نوشته‌اش را با نقل‌قولي از ابوالحسن داودي «براي خاكسپاري مرحومه خيرآبادي تصميم‌گيري درستي نشد» آغاز كرده و در ادامه نوشته است:«من مي‌خواستم ايشان پس از پنجاو‌چندسال تلاش اضطراب‌آلود براي رسيدن به مكان فيلمبرداري، با آرامش به مقصد هميشگي خود برسند. مي‌خواستم همه لبخند دل‌نشين و زيباي ايشان يادشان بماند. مي‌خواستم صداي خاص و مادرانه‌اي كه مي‌گفت: «اسدالله ‌خان بيا چايي بخور!» در گوش‌ها باقي‌ بماند. (ديالوگ مشهور نادره خطاب به محمدعلي كشاورز در سريال پدرسالار). مي‌خواستم در لحظه‌هاي جنگ زندگي با مرگ، در لحظه تلاقي روشنايي با تاريكي، در لحظه پديدارشدن نام حميده خيرآبادي در جعبه بهشت زهرا، در لحظه برخورد خاك با صورت شيرين و چشم‌هاي خندان او، در لحظه ريختن گُل بر خاك خيس بانوي توانمند و خندان سينماي ايران، در لحظه گذاردن مقوايي بالاي سر خاك به نام حميده خيرآبادي كه لايق گذاشتن شمش طلاي همه عالم بود... كسي نباشد. كسي نبيند. چراكه كسي باور نمي‌كرد اين انسان پر از اشتياق، پر از شور زندگي، پر از نشاط و شادماني و هيجان‌ زندگي، رضا داشته باشد با مرگ برود. او اميد را دوست داشت. او زندگي را دوست داشت. كارش را دوست داشت. همكارانش را دوست داشت. مردم را دوست داشت. من چه‌طور مي‌توانستم بگذارم مردمي كه او را دوست داشتند، مردمي كه او را مادر، خواهر، دوست و كمك‌دهنده خود مي‌دانستند، ببينند چه‌طور خروار خروار خاك بر پيكر عزيزشان ريخته مي‌شود. اي‌ امان! خاك‌ها را برداريد. بگذاريد برخيزد و بگويد كه چه عاشقانه شما را دوست داشت.
ما قطعه‌هاي هنرمندان هم مي‌خواهيم ولي قبل از آن، خانه‌هاي هنرمند مي‌خواهيم. مي‌خواهيم پيش از آن‌كه بميرند، قبل از بردن به قطعه هنرمندان كه بسيار آسان است، كه برويم و آن‌ها را آن‌جا بگذاريم و خداحافظ... خانه‌اي باشد كه بتوانيم از آن‌ها نگهداري كنيم. خانه‌اي كه اگر دل‌شان گرفت، اگر خلق‌شان تنگ شد، بتوانيم با وسيله راحت و بزرگ در خور سالمند، آن‌ها را به آن خانه ببريم و به جاي اين‌كه تنها خانم لرستاني به داد آن‌ها برسد، زحمت‌شان، يا درواقع رحمت‌شان به كساني برسد كه موظف به اين‌كار باشند. قانونمند كردن اين كار با اختصاص نمي‌دانم نيم‌درصد يا يك درصد از دستمزد بازيگران كار ناممكني نيست. مي‌توانيم خانه‌اي براي آن‌ها داشته باشيم به نام «خانه چاي/گفت‌وگو/هنرمند». خانه‌اي كه اگر در كوتاه‌مدت نياز به استراحت و رسيدگي داشته باشند بتوانيم به آن‌ها برسيم. خانه‌اي كه پله نداشته باشد. صندلي راحتي داشته باشد. شايد بتوانيم فيلمي براي آن‌ها نشان دهيم، شعري براي آن‌ها بخوانيم، جوكي برايشان تعريف كنيم، يا چندساعت يا حتي يك شب و يك روز آن‌ها را از دل‌تنگي داخل منزل‌شان دربياوريم. شخصا از خانم شهره لرستاني كه در طول اين سال‌ها بدون وقفه دست هنرمندان پيشكسوت و پابه‌سال گذشته را گرفته‌اند و به آن‌ها هرچه از دست‌شان مي‌آمده كمك كرده‌اند متشكرم. شهره تنها به فكر آن‌هاست. آيا بايد همچنان تنها بماند يا نهادي بنيادي، او را ياري خواهد داد؟ نمي‌دانم.»
«چه پندها كه نياموختم...
بازيگر از پاافتاده و ناتوان يعني هيچ.
بيمارستان مي‌گويد: «با اين بيمه طرف قرارداد نيستيم» بخت برگشته كتابچه تأمين اجتماعي با اندوه، سر پايين مي‌اندازد، چراكه فقط چند عدد قرص و شربت در ميان ورقه‌هايش نوشته‌اند كه مبلغ آن‌ها را به صاحبش مي‌پردازند، نه پول سي‌سي‌يو و جراحي و اتاق و آزمايش‌ها و غيره و غيره و غيره... آن هم صاحبش بايد هفت‌خوان را بپيمايد و روزي صبح علي‌الطلوع كفش آهني و زره‌پولادي و كلاه‌خود نقاب‌دار بپوشد و از ميان ديوهايي به نام اتومبيل‌هاي آخرين سيستم و آتش‌فشان‌هاي سرزمين عجايب يعني گردوغبار و دود شهر تهران به محلي برود كه شايد ده يا بيست درصد مخارج را بدهند كه آيا بدهند يا ندهند.
پند گرفتم كه به اميد بيمه نباش، به اميد جيب‌ات باش...
«حميده خيرآبادي ركورددار بازيگري در سينماي ايران تاكنون در بيش از دويست فيلم سينمايي به ايفاي نقش پرداخته و سه بار نيز نامبرده نامزد دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل از جشنواره فجر شده است»-جرايد
اما جايزه‌اي دريافت نكرده است. پيدا كنيد نقش مكمل بهتر از ايشان را. پند گرفتيم كه مكملي بهتر باشيم تا اعضاي هيأت‌هاي داوري از ما بيشتر خوش‌اش بيايد.
«تسلطش در بازيگري مثال‌زدني است»- جرايد
ولي هيچ كارگرداني جرأت آن را نداشت كه بتواند از توانمندي فوق‌العاده ايشان براي نقش اول استفاده كند. فيلمنامه‌نويسي حاضر نيست درباره مشكلات سنين بالا داستاني بنويسد كه پنجاه درصد افراد اين مملكت را تشكيل مي‌دهند، با مشكلات و مصايب خودشان. پيدا كنيد مشكلات بازيگران نقش دوم را.
«خاكسپاري خانم خيرآبادي در شأن ايشان نبود.»-جرايد
اما كسي هرگز سوال نكرد كه ماهي 120000 تومان حقوق پيشكسوتان چه‌قدر در شأن بلند و توانمندي بي‌مثال ايشان بود. پيدا كنيد پس از كسر مبلغ آزمايش‌هاي متعدد و گهگاه خوابيدن در بيمارستان و خريدن قرص‌هاي گران‌قيمت تجويزشده از طرف پزشكان، مابقي 120000 تومان، چه مبلغي مي‌شود كه بتوان با آن براي بقاي زندگي جنگيد؟
پند مي‌گيريم كه متواضعان چگونه با سربلندي زندگي مي‌كنند و همچنان لبخند مي‌زنند، لبخندي به‌يادماندني مانند لبخند خانم حميده خيرآبادي.»
***
«ايشان در طول پنج، شش سالي كه خودشان اعلام كرده بودند ديگر كار نمي‌كنند، پيشنهادهاي بسياري داشتند؛ از جمله فيلم آقاي بهمن فرمان‌آرا، فيلم آقاي حسن فتحي، سريال آقاي اكبر خواجويي و بسياري پيشنهادهاي ديگر كه ايشان به مناسبت نگراني از ادامه كار، رد كرده بودند. آخرين پيشنهاد براي دو جلسه كار آقاي ابوالحسن داودي را چون حال‌شان خوب بود، قبول كرده بودند كه اين باعث سرزبان افتادن سريال آقاي داودي شد.
پند مي‌گيريم كه حتي مرگ‌مان مي‌تواند تبليغي براي كار باشد.
سپاسگزارم و متشكرم از تمامي كساني كه گل فرستادند يا تسليت تلفني گفتند يا تسليت روزنامه‌اي نوشتند و از مردم سراسر ايران كه در غم از دست‌دادن مادرشان با من شريك بودند. در نهايت براي شايعه‌سازان آرزوي آرامش و عاقبت‌بخيري مي‌كنم. فراموش نكنيم كه خانم خيرآبادي تمايل داشتند در قبر خريده شده توسط خودشان در سال‌هاي پيش، به خاك سپرده شوند. در قطعه 66 بهشت‌زهرا.»
***
ثريا قاسمي در بخش پاياني اين يادداشت نوشته است:
««لذت لمس احساس مادرانه از سينماي ايران گرفته شد.» پيام تسليت مكتوب هديه تهراني
«من نمي‌توانم به شما تسليت بگويم يا شما را دلداري بدهم، اين شما هستيد كه بايد به ما دلداري بدهيد.»
-پيام تسليت تلفني ميكاييل شهرستاني.
اين دو پيام صميمي و صادقانه و دل‌نشين و عاشقانه بارديگر به يادم انداخت كه برادران و خواهران بي‌شماري دارم كه در سوگ حميده خيرآبادي هستند. روانش شاد باد...».
» ادامه مطلب

سجادپور: كيميايي «جرم» را بر اساس قوانين مي‌سازد

مدير كل اداره ارزشيابي و نظارت بر سينماي حرفه‌اي معاونت سينمايي با اعلام اين كه ساخت فيلم جرم كاملا قانوني است اظهار داشت: مسعودكيميايي به دليل عدم تأمين سرمايه لازم از ساخت «تبعيد سايه‌ها» انصراف داد و پروانه ساخت همان فيلم به نام «جرم» تغيير يافت.
«عليرضا سجادپور» درباره آغاز توليد فيلم «جرم»‌ توسط «مسعود كيميايي» در حالي كه صدور پروانه ساخت آن رسما از سوي روابط عمومي معاونت سينمايي اعلام نشده، با اعلام مطلب فوق اظهار داشت: آقاي كيميايي در ساخت «جرم» هيچ‌گونه تخلفي را مرتكب نشده‌اند و اين فيلم كاملا بر اساس قوانين جاري سينماي ايران كليد خواهد خورد.
وي افزود: مسعودكيميايي سال گذشته پروانه ساخت «تبعيد سايه‌ها» را دريافت كرد كه به دليل عدم تامين سرمايه لازم از ساخت «تبعيد سايه‌ها» انصراف داد و به دليل اين كه يك فيلمساز در يكسال، نمي‌تواند دو پروانه ساخت بگيرد و به همين دليل با درخواست ايشان پروانه ساخت اين فيلم براي «جرم» تغيير يافت.
توليد بيست و هشتمين فيلم بلند سينمايي «مسعود كيميايي» از لوكيشن بازسازي شده يك زندان شروع مي‌شود. اين فيلم قرار است صبح فردا در يكي از لوكيشن‌هاي اصلي (زندان) كليد بخورد كه فيلمبرداري اين بخش دو هفته به طول مي‌انجامد.
در اين فيلم بازيگراني چون داريوش ارجمند، شبنم درويش، بهاره رهنما، پولاد كيميايي، حامد بهداد، سيامك انصاري، مسعود رايگان، نيكي كريمي و... بازي مي‌كنند. همچنين تعداد زيادي از هنرجويان و فارغ‌التحصيلان كارگاه آزاد فيلم (مثل دو سه فيلم اخير كيميايي) در جلو و پشت دوربين با «جرم» همكاري مي‌كنند.
فيلمنوشت فيلم «جرم» را مسعود كيميايي نوشته است. بيست و هشتمين فيلم بلند سينمايي اين فيلمساز كه حال و هواي اجتماعي، سياسي و تاريخي دارد و در فضاي سال‌‌هاي پيش از انقلاب مي‌گذرد، داستان مردي است كه نمي‌خواهد از عقيده‌اي كه دارد تخطي نكند.
» ادامه مطلب

محمدرضا هدایتی پادشاه خیالی "قهوه تلخ"

محمدرضا هدایتی در مجموعه تلویزیونی "قهوه تلخ" به کارگردانی مهران مدیری در نقش پادشاهی خیالی به ایفای نقش می‌پردازد.
هدایتی در این باره گفت: مدتی است که مشغول بازی در مجموعه "قهوه تلخ" به کارگردانی مهران مدیری هستم. در این مجموعه در یک پادشاه خیالی بازی می‌کنم. تصویربرداری این مجموعه همچنان ادامه دارد و قرار است به صورت CD و از طریق موسسه رسانه‌های تصویری وارد بازار شود.
محمدرضا هدایتی با بازی در مجموعه های تلویزیونی مهران مدیری نزد مخاطب عام به شهرت ومحبوبیت دست پیدا کرد. بازی در نقش "طغرل" در سریال پاورچین و بازی در مجموعه های "نقطه چین"، "شبهای برره"، "باغ مظفر"، " مرد هزار چهره" از جمله همکاری های وی با مدیری است که تا کنون نیز ادامه یافته. از هدایتی مجموعه تلویزیونی"در چشم باد" به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی در حال پخش است.
مجموعه "قهوه تلخ" که ابتدا قرار بود از شبکه سه سیما پخش شود اما به دلیل اختلافاتی با شبکه این امکان به وجود نیامد در 90 قسمت 45 دقیقه‌ای به تهیه کنندگی مجید وحمید گلیان ساخته می‌شود."مهران مدیری"و "سیامک انصاری"شخصیت‌های اصلی "قهوه تلخ" هستند. داستان این سریال با بازی سیامک انصاری آغاز می‌شود، انصاری یک فنجان قهوه تلخ می‌خورد و با خوردن آن به تاریخ سفر می‌کند. او در طول زمان به مورخی تبدیل می‌شود که در مرور خاطرات تاریخی خود، هر بار دچار مسائلی می‌شود که این مسائل داستان‌های سریال را رقم می‌زند.
نویسندگان "قهوه تلخ" امیر مهدی ژوله و خشایار الوند هستند.علی لک‌پوریان، آرام جعفری، سحر زکریا، الیکا عبدالرزاقی، سحر جعفری جوزانی، هادی کاظمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه‌خواه، یوسف صیادی، فلامک جنیدی، سعید پیردوست و... نیزدر این مجموعه بازی می کنند.
» ادامه مطلب

علی معلم: فیلمفارسی را به زور می‌فروشند

تهیه‌کننده فیلم سینمایی "آل" با انتقاد از وضعیت اکران این فیلم اعلام کرد حاضر است در یک برنامه تلویزیونی درباره شرایط نامطلوب سینمای ایران، مافیای اکران و مشکل فیلمهای فرهنگی با مدیران سینمایی مناظره کند.
علی معلم تهیه کننده و منتقد سینما گفت: متاسفانه من تا از ایران خارج شدم فیلم "آل" را از سرگروه خارج کردند و این بی‌عدالتی در حق من بود.کاری که این دوستان انجام دادند انتقام جویی از فیلم‌های متوسط است. این موضوع در بعد مدیریتی وصنفی نگران کننده است.
او ادامه داد: اکران کردن به این شکل راهی برای پایان دادن به انتقادها است. فیلمی با وجود 9 هفته نمایش، 240 میلیون تومان فروش کرده و هنوز نمایش آن ادامه دارد. اما "آل" در چهار هفته با سانس‌های کمتر، 210 میلیون فروش کرده اما از پرده برداشته می‌شود. سالن سرگروه "آل" قابل مقایسه با سینما آزادی نیست. چنین سینمایی اصلا قابلیت سرگروه شدن را ندارد.
معلم تاکید کرد: شکل فعلی اکران غلط، غیر عادلانه و پر از سو تفاهم است. باید مسائل پشت پرده اکران روشن شود. متاسفانه این سیستم دیگر جوابگو نیست. خانه سینما به وظایف صنفی و اصلی خود عمل نمی‌کند. من این موضوع را قبلا هم اعلام کردم. شورای صنفی نمایش با یک آئین نامه مشکل دار کار می‌کند ،اداره نظارت و ارزشیابی هم کنترلی بر روی جریان اکران ندارد. چند نفر سینمای ایران را اداره می‌کنند، بهتر است همین افراد هم بروند فیلم بسازند. این آثار سخیفی که اکران می‌شوند از کجا پروانه نمایش می‌گیرند؟ اداره نظارت باید مسئولیت این ماجرا را به عهده بگیرد. من به آقای سجادپور از کن نامه نوشتم و وضعیت اکران "آل" را توضیح دادم، این فیلم بدون تبلیغات اکران شد حتی نمایش آن زودتر از زمان موعد شروع شد. ما روز اول اکران حتی پوستر برای سردر سینما نداشتیم.
این تهیه‌کننده سینما افزود: با وجود این اتفاقها "آل" هفته اول فروش خود را ازدست داد و در چهار هفته با چند روز تعطیلی به دلیل وفات روبرو شد. وقتی هم که سرگروه را از فیلم گرفتند سالنهای سینمایی با آن مثل گوشت قربانی رفتار کردند. یک سالن، یک سانس، یک سالن دو سانس و... متاسفانه مافیای حقیری در سینمای ایران تشکیل شده است. قبلا این گونه نبود که یک سینمادار هشت فیلم را در یک روز در یک سالن نشان بدهد.این سودطلبی است.
معلم تاکید کرد: آیا رسانه‌ها و مخاطبان ما از این کمدی‌های سخیف لذت می‌برد. آیا درست است که فیلمی را به اندازه‌ای روی پرده نگه دارند که فروش آن به یک میلیارد برسد و بعد برسر فیلمسازان دیگر آن را بکوبند که شما هم باید این طور فیلم بسازید.در این شرایط هرکس ساکت باشد من حرف می‌زنم.
تهیه‌کننده "ازدواج به سبک ایرانی" گفت: من از همین جا دوستان را به مناظره دعوت می‌کنم تا بر اساس آماری که وجود دارد درباره سینمای ایران صحبت کنیم. باید این بی‌عدالتی به پایان برسد. سرگروه فیلم "آل" شایستگی ندارد. آنچه برای "آل" اتفاق افتاده اکران عمومی نیست. مدیر مسئول ماهنامه "دنیای تصویر" ادامه داد: با این رفتارها فیلم تبدیل به یک کالای سوخته می‌شود. با این روش می‌خواهند از قبل اعلام کنند تلاشهای شما بیهوده است. این روشهای مدیریتی روی بازیگران و کارگردانها تاثیر دارد. این همان احیا کردن فیلمفارسی است. دیگر نیازی به دانش نیست و دانش عوامل سینما به کارشان نمی‌آید. دیگر نمی‌توان در این سینما کارکرد. کارهایی انجام می‌شود که دیگر نتوانیم فیلم بسازیم.
تهیه‌کننده "گاوخونی" گفت: اگر ارشاد و دوستان مربوطه این موضوع را پیگیری نکنند اطلاعاتی که دارم به گوش اهالی رسانه می‌رسانم. کسانی که فیلم سطحی و ساده می‌سازند فیلمسازان بد ما نیستند اما با این روش همه در آینده نزدیک تبدیل به برده‌های سینماداران می‌شوند. فیلمسازان درجه یک ما بیکار هستند این نتیجه مدیریت غلط است. باید تحقیق شود که چرا سینمای ایران به این روز افتاده و با این روش به زور فیلمفارسی را به مردم می‌فروشند. بهتر است به سینماهای شهرستانها سفر کنید تا متوجه شوید این سالنها به گاراژ تبدیل شده است و نمی‌توان در آن فیلم دید. این اسمش سینماداری و سینماسازی نیست. متاسفانه هروقت کسی صحبت می‌کند از آن به غرض شخصی تعبیر می‌شود.

» ادامه مطلب

فواد حجازی: من حوصله خواننده‌ها را ندارم

سمیه قاضی‌زاده: پیش از اینکه میان فعالیت فواد حجازی و علیرضا عصار وقفه‌ای چند ساله ایجاد شود کمتر کسی بود نام عصار را بدون حجازی و بالعکس بیاورد.
کنسرت‌های موفق این دونفر در 10 یا 11 سال گذشته همیشه نام این دو را کنار هم یادآوری می‌کرد. بعد از این مکث چند ساله که به اعتقاد حجازی «گاهی شرایط به جایی می‌رسد که افراد رعایت حال هم را نمی‌کنند و از هم خرده می‌گیرند» حالا یکسالی است این دو هنرمند بار دیگر کنار هم کنسرت می‌دهند.
در کنسرت اخیر عصار هم حجازی نه تنها سرپرستی ارکستر 50 نفره همراهی‌کننده عصار را به عهده دارد بلکه آهنگسازی و تنظیم قطعات را هم انجام داده است. در کنار اینها او علاوه بر نوازندگی ساز اصلی اش-ساکسیفون- پیانو هم می‌نوازد.
حجازی که همیشه بخشی از کنسرت را به اجرای قطعات سازی اختصاص می‌دهد، درباره این قطعات در کنسرت اخیرش می‌گوید: «در این برنامه هم چند قطعه‌ بی‌کلام از سلین دیون و یک خواننده دهه 70 آمریکا انتخاب کرده‌ام که آنها را اجرا می‌کنیم.»
او همچنین درباره تغییر در تنظیم و ارکستراسیون برخی از قطعات قدیمی برای اجرا در این برنامه توضیح می‌دهد: «ما برای تنوع بیشتر قطعات گاهی تنظیم‌ها را تغییر می‌دهیم. به هر حال نمی‌شود قطعات قدیمی را نزد. مردم به عشق همان قدیمی‌هاست که به کنسرت می‌آیند. ما نمی‌توانیم در کنسرت‌هایمان «عشق الهی»، «خیابان خواب‌ها» یا «خیال نکن» را اجرا نکنیم. ما در ابتدای برنامه قطعات جدیدمان را اجرا می‌کنیم و بعد کارهای قدیمی را.»
حجازی که در این چند سال با هیچ خواننده دیگری جز عصار همکاری نداشته، درباره دلیل این کارش می‌گوید: «من حوصله خواننده‌ها را ندارم. کلا خواننده خوبی که در این مملکت کار کند و بشود با او همکاری کرد، نیست.»
این نوازنده همچنین درباره انتشار آلبومی متشکل از قطعات سازی‌اش توضیح می‌دهد: «فکر می‌کنم برای سن من هنوز خوب نیست چنین آلبومی منتشر کنم. شاید بعدها این کار را کردم، اما مردم موسیقی خالی را طور دیگری گوش می‌کنند یا روی تبلیغات یا در رستوران یا توی آسانسور. من دلم نمی‌خواهد صدای سازم را در آسانسوری که سوارش هستم گوش کنم.»
او درباره حال و هوای قطعات جدیدی مثل «اشتباه بود»، «انسانم آرزوست»، «شکنجه» و «پرسه» گفت: «بیشتر این قطعات جدید حال و هوای موسیقی غربی دارند با این حال یکی از قطعات هم فضای موسیقی ایرانی قدیمی را دارد.»
» ادامه مطلب

آلبوم و کنسرت دارکوب در راه است

اولین آلبوم گروه موسیقی «دارکوب» نیمه اول تیرماه منتشر می‌شود و بعد از آن کنسرت این گروه با خوانندگی حامد بهداد در تهران برگزار خواهد شد.
گروه موسیقی دارکوب به سرپرستی همایون نصیری که بیش از سه سال است به صورت جدی در زمینه موسیقی تلفیقی و نواحی ایران و دیگر کشورها فعالیت می‌کند، نیمه اول تیرماه امسال اولین آلبومش را روانه بازار موسیقی ایران می‌کند.
بیشتر قطعات این آلبوم جدید هستند و تا به حال در هیچ کنسرتی اجرا نشده‌اند. با این حال قطعات قدیمی و خاطره‌سازی هم نظیر «تربت» در این آلبوم گنجانده شده است.
دارکوبی‌ها نیمه مردادماه امسال هم کنسرتی در تهران برگزار خواهند کرد. برخلاف کنسرت‌های گذشته که خوانندگان مختلف اجرای قطعات را به عهده داشتند، در این برنامه حامد بهداد به عنوان خواننده ثابت گروه دارکوب قطعاتی را اجرا خواهد کرد.
این قطعات بیشتر حال و هوای موسیقی نواحی خراسان را دارند که تنظیمات جدید رویشان انجام شده است. با این حال در قطعات بی‌کلام، موسیقی نواحی دیگر همچون موسیقی آذری، کردی و جنوبی نیز اجرا می‌شود که در اجرای موسیقی جنوبی سعید شریفیان (سرپرست گروه موسیقی مروارید لیان) نقش ویژه‌ دارد.
در این کنسرت مانند دیگر کنسرت‌ها و کارهای گروه موسیقی دارکوب روی ریتم تاکید ویژه‌ خواهد بود.
» ادامه مطلب

عدنان غریفی: تصویرسازی در ادبیات فارسی چندان قوی نیست

نویسنده پیشکشوت جنوبی اعتقاد دارد تصویرسازی در ادبیات فارسی آنچنان که باید قوی نیست و در بسیاری از زبان‌های دنیا از جمله عربی بسیار قوی‌تر است. نشستی ادبی سه‌شنبه شب با حضور عدنان غریفی، رضا عامری، محمود طیاری، اسدالله امرایی، قباد آذرآیین، علیرضا بهنام،‌ شاهرخ تندرو صالح ، مهرداد اسکویی و جمعی دیگر از علاقه‌مندان ادبیات در محل انتشارات افراز برگزار شد.
این نشست به مناسب حضور عدنان غریفی در ایران برگزار شده بود. این نویسنده ایرانی چندسالی است که در هلند زندگی می‌کند.
در این نشست غریفی در سخنانی کوتاه که محور آن خاطرات کودکی و جوانی‌اش بود، از شرایط دشوار روزگار جوانی‌اش در جنوب گفت. به گفته او جریان‌های ادبی‌ در این سال‌ها شکل گرفت که با توجه به شرایط آن روزگار کمی شبیه معجزه بود.
او نویسندگانی همچون احمد محمود، منصور و نسیم خاکسار، پرویز مسجدی، حسین رحمت، علی گلزاده، مسعود میناوی، ناصر موذن و محمد ایوبی را محصول این شرایط دانست.
نویسنده آثاری همچون «کوسه» و «مرغ عشق» گفت: «ادبیات فارسی می‌تواند جایگاهی بسیار بالاتر داشته باشد، اما در حال حاضر چنین نیست. تصویرسازی در ادبیات فارسی آنچنان که باید قوی نیست و در بسیاری از زبان‌های دنیا از جمله عربی بسیار قوی‌تر است. اکنون ادبیات کشورهای عرب زبان بسیار پیش از ماست.»
در ادامه این برنامه، اسدالله امرایی که به عنوان مجری در جلسه حضور داشت، گیلان، آذربایجان و خوزستان را سه قطب ادبی کشور نامید و گفت: «غریفی یکی از سرآمدان ادبیات جنوب است.»
وی به دو نویسنده تازه درگذشته، محمد ایوبی و مسعود میناوی اشاره کرد و در مورد سایر نویسندگان جنوب گفت: «بسیاری از این نویسندگان قطب‌های ادبیات ایران شدند، دریغ اما چهره‌های همچون ناصر تقوایی نویسنده نماندند و سینما آنها را از ادبیات گرفت.»
شاهرخ ‌تندرو صالح با اشاره به محل اقامت غریفی در هلند، به ادبیات مهاجرت پرداخت. او این بخش ادبی را شاخه‌ای پویا دانست و گفت: «یکی از ویژگی‌های ادبیات، روایت تجربه‌هایی است که در جغرافیای ما حضور ندارد. ادبیات مهاجرت می‌تواند بیانگر همین روایت‌ها باشد.»
وی ادامه داد: «غریفی هرچند در ایران اقامت دائم ندارد، اما هنوز در فضای مه‌آلود و پر اضطراب جغرافیایی است که شباهت‌هایی به موطن‌اش دارد ، اما در بی‌کجای مهاجرت قرار دارد.»
رضا عامری نویسنده و مترجم، غریفی را با غلامحسین ساعدی مقایسه کرد و گفت: «او یکی از پدیدآورندگان ادبیاتی بود که در آن فضایی جادویی موج می‌زند.»
وی همچنین به نویسندگان جوان توصیه کرد حافظه تاریخی خود را تقویت کنند و به راحتی گذشته را دور نریزند.
عامری افزود: «ما به عنوان فرزند‌ان این دوران نه در نوشتن تاریخ ادبیات و نه در نگاه به ادبیات حافظه تاریخی نداشته و در یک ناهمزمانی با معاصرانمان زندگی کرده‌ایم ، بی‌آنکه یک جریان یا نحله را تئوریزه کنیم و فضا و شرایط را برای استمرار آن به وجود آوریم.»
قباد آذرآیین یکی دیگر از سخنران‌های جلسه بود. او به رمان «شنل پوش در مه» اشاره کرد و گفت: «همه حسرت من این است که نویسندگانی همچون غریفی نتوانسته‌اند چنین آثاری را تکرار کنند.»
دو رمان «سینما»، «مریم» و ترجمه کتاب «سرزمین‌های نمک» نوشته عبدالرحمان منیف به زودی از عدنان غریفی در نشر افراز منتشر می‌شود.
» ادامه مطلب

گفت‌وگوی روزنامه خبر با علیرضا عصار: هیچ‌وقت قصد خودنمایی نداشته‌ام

سمیه قاضی‌زاده: الان یکسالی است که علیرضا عصار همکاری‌هایش را بار دیگر با فواد حجازی آغاز کرده است. اینطور که پیداست کدورت‌ها تمام شده و همه چی آرومه! ارکستر بزرگ عصار که رهبری آن و تنظیم همه قطعاتش را حجازی بر عهده دارد در استودیوی سرنا که یکی از بهترین محل تمرین های ایران است در حال نوازندگی سازهایشان هستند، سازهایی که بیش از یکسال است در همراهی با عصار به صدا درنیامده بودند.
در این ارکستر 50 نفره نوازندگان نام‌آشنایی چون بابک ریاحی پور، همایون نصیری، امید حاجیلی و... حضور دارند. خوب می‌نوازند و خیالشان هم راحت است که نه تنها همه بلیت‌های سه روز اعلام شده فروش رفته که یک روز و دو سئانس هم به برنامه اضافه شده است. حالا عصار که مدت‌هاست جایگاه خودش را به عنوان خواننده‌ای قابل احترام و کاربلد در موسیقی پاپ ایران به ثبت رسانده، بار دیگر قرار است روی سن برود و کارهای جدیدی را هم ارائه کند. با او به بهانه این کنسرت درباره این برنامه و خیلی چیزهای دیگر صحبت کرده‌ایم.

چند سال قبل با ارکستر سمفونیک لندن آلبوم «نهان مکن» به رهبری شهداد روحانی را اجرا و ضبط کردید. الان هم که آقای روحانی ایران هستند. چرا هیچوقت به این فکر نیفتاده‌اید که آن کارها را به صورت زنده در ایران با ایشان اجرا کنید؟
آن کار واقعا پروژه جدا و بزرگی است که باید به صورت مجزا رویش فکر کرد. این روزها ما بسیار درگیر همین کنسرتی که دارد برگزار می‌شود هستیم و واقعا نمی‌شود برای برنامه دیگری زمان گذاشت.

این روزها بیشتر موزیسین‌ها در سالن برج میلاد کنسرت می‌دهند. شما چرا وزارت کشور را انتخاب کرده‌اید؟
دلیل عمده‌اش فضای کمی است که آن سالن دارد. برای ما اصلا صرف نمی‌کرد در یک سالن 1700 نفره کنسرت برگزار کنیم، هرچند پارکینگ دارد و جایش هم بهتر است، اما سالن وزارت کشور 3000 نفری است و به نظر من کیفیت صدای بهتری هم دارد.

در این کنسرت چند قطعه جدید هم گنجانده‌اید. سبک و سیاقشان مثل قطعات قبلی‌تان است؟
به هر حال من سبک کاری‌ام را که تغییر نمی‌دهم و قرار هم نیست این کار را بکنم. دو تا از قطعات را پارسال ساخته‌ایم و شش قطعه جدید هم هست که در این کنسرت برای اولین بار شنیده خواهند شد.

پس با این حساب آلبوم جدیدی در راه است؟
بله انشالله برای عید فطر آلبوم جدیدم منتشر می‌شود.

در آن آلبوم هم قطعاتی را آهنگسازی کرده‌اید؟
بله، مثل همیشه که آهنگسازی‌ها مشترک بین من و آقای حجازی بوده در این آلبوم هم همینطور است، اما تنظیم تمامی قطعات را آقای حجازی انجام داده‌اند.

خیلی‌ها نقش موسیقی را در قطعات شما کمرنگ می‌بینند و کلام را پررنگ. برخی از منتقدان شما تا آنجا جلو می‌روند که کارهای شما را دکلمه می‌دانند تا اجرای موسیقی.
من اصلا به چنین چیزی اعتقاد ندارم. به نظر من کلا کار موسیقی مجموعه‌ای است از خیلی چیزها از جمله شعر، موسیقی و اجرا. شما اگر موسیقی خوبی داشته باشی و شعری بد، ناموفق خواهی بود و اگر شعر خوبی داشته باشی و موسیقی بدی امکان ندارد که اتفاق جالبی برایتان بیفتد. اگر هر دوی اینها خوب باشد و اجرا خوب نباشد که دیگر واقعا نورعلی نور است! باید همه چیز خوب باشد.

صدادهی و آکوستیک سالن‌های اجرای موسیقی در ایران از آن چیزهایی است که طی این سال‌ها همه از آن گله دارند، از خواننده و موسیقیدان گرفته تا تماشاگر برنامه. برای بهتر شدن کیفیت صدای ارکستر در این اجرا چه برنامه‌ای دارید؟
ببینید به هر حال ما سالن موسیقی در ایران نداریم که اصلا توقع صدای خوب را بشود داشت. تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این بوده که بهترین صدایی که مقدور بوده با سیستم‌های صوتی طراحی کنیم. آن هم بنا به مختصات برنامه‌ای که قرار است اجرا کنیم.

اینطور که در تمرین ارکستر شاهد بودم، در ارکستراسیون تغییرانی به وجود آمده...
بله. پیش از این ارکستر بادی نداشتیم که حالا این گروه اضافه شده‌اند که تصور می‌کنم از نظر شنیداری هم خیلی مفید باشد و هم جالب. تغییرات کوچکی هم در قطعات داده شده است که بیشتر برای تفنن بوده‌اند.

پس بیشتر قطعات کنسرت همان قطعات قدیمی هستند.
مگر در یک برنامه چند قطعه جدید باید باشد؟ همه خواننده‌ها همین کار را می‌کنند. 3-2 قطعه از آلبوم آینده می‌خوانند و بعد آلبوم منتشر می‌شود و آن قطعات می‌شود کارهای قدیمی.

آقای عصار! شما جزو آن دسته از خوانندگان پاپ هستید که در انتخاب شعر بسیار هوشمندانه عمل می‌کنند. اتفاقی که این روزها نه تنها در موسیقی پاپ که در موسیقی سنتی هم کم می‌افتد و با اینکه خیلی‌ها داعیه فهم تلفیق شعر و موسیقی را دارند، اما در عمل موفق نیستند. در انتخاب قطعات جدید هم همین وسواس را داشته‌اید؟
سه تا از این قطعات جدید از سروده‌های افشین مقدم هستند که فکر می‌کنم ترانه‌های خوبی است.

اینها هم فضای انتقادی-اجتماعی همیشگی کارهای شما را دارند؟
این ترانه‌هایی که گفتم برای صدور مجوز به ارشاد فرستاده‌ایم وهنوز مجوزش صادر نشده است. در این کنسرت قطعات دیگری اجرا می‌شود که همه‌شان عاشقانه‌اند.

با این حال شما همیشه به عنوان خواننده‌ای شهره بوده اید که حرف‌هایی برای گفتن دارد و همیشه در دل کلامش، اعتراضی نهفته است.
شاید بهتر بود این حرف‌ها را بعد از کنسرت می‌زدیم و آن وقت می‌شد درباره همین قطعاتی هم که در کنسرت اجرا می‌شود راحت‌تر قضاوت کرد، اما من همان موقع هم که در اشعارم چنین حرف‌هایی بود هیچوقت قصد اینکه خودنمایی کرده باشم را نداشتم.
حس شخصی‌ام نسبت به اجتماعی که در آن زندگی می‌کنم این است. در این کنسرت هم همینطور است و شما وقتی آن را ببینید می‌توانید درباره همه چیز آن صحبت کنید. در آن صورت شما متوجه خواهید شد که آیا من همان حرف‌هایی را زده‌ام که باید می‌زدم و نزدم یا همان کارهایی را کرده‌ام که باید می‌کرده‌ام و نکرده‌ام. اگر ملایم شدم چرا شده‌ام و اگر همچنان ملایم نشده‌ام چرا؟

شما برای انتخاب شعر چقدر وقت می‌گذارید چون حالا شاید به دلیل سبکی که برای موسیقی‌تان انتخاب کرده‌اید، شعر در آن جایگاهی پررنگ دارد.
انتخاب شعر جزو مهمترین کارهایی است که من انجام می‌دهم. در تمام طول سال من مشغول انتخاب شعر هستم. گذشته از این من در تمام این مدت در جستجوی شعر خوب هستم. شعری که در آن اوضاع و احوال اجتماعم مستتر باشد. هم در اشعار شاعران کلاسیک و هم در میان کارهای شعرای جوان گمنامی که اشعارشان را یا برای من می‌فرستند یا ای میل می‌کنند یا با فکس ارسال می‌کنند. اینطور نیست که قبل از برگزاری کنسرت در حال انتخاب شعر باشم.

با این حال از اشعار قدما هم غافل نمی‌شوید؟
به هیچ وجه. در همین آلبوم جدیدی که منتشر خواهد شد روی دو شعر از حضرت مولانا کار کرده‌ام.

در این کنسرت هم قطعاتی از آن آلبوم را که خودتان آهنگسازی کرده باشید، اجرا می‌کنید؟
بله، قطعه‌ای هست به نام «یه نفس» که خودم آن را به تنهایی با پیانو می‌زنم و تمامش را خودم ساخته‌ام.

پس در کنسرت ساز هم می‌زنید؟
بله، علاوه بر پیانو، در این برنامه گیتارهم می‌نوازم.

شنیده‌ام در این کنسرت ترانه جدیدی به نام «پرسه» اجرا می‌کنید که به نوعی یک عاشقانه اعتراضی است.
بله همینطور است. حال و هوای این قطعه در چنین فضایی است که انگار یک عاشق دادش را پیش خدا می‌برد؛ پرسه ثانیه‌ها مشکوکه، ساز دلگیر زمونه کوکه/ به کدوم شونه می‌خوای تکیه بدی؟/ استخونای رفات پوکه...

طبق معمول کنسرت‌های سال‌های قبلتان در این برنامه هم قطعات بی‌کلام گنجانده‌اید. دلیلش چیست و بر چه اساسی انتخاب می‌شوند؟
دلیل اصلی‌اش این است که مردم دوست دارند یا حداقل می‌توانم بگویم که چنین حسی از آنها به ما منتقل شده است. از سال اول کنسرت‌هایمان هم همین کار را انجام می‌دادیم.
امسال گروه کُر هفت نفره‌ای هم برای اجرای قطعات آوازی در این بخش همکاری می‌کنند، اما این قطعات بیشتر بر اساس ساکسیفون تنظیم شده‌اند و گروه کر هم نقش همراهی‌کننده را بازی می‌کند، اما درباره انتخابش باید بگویم این قطعات کاملا بر اساس سلیقه شخصی انتخاب می‌شوند. کارهایی را که خودمان دوست داریم می‌زنیم.

یادم می‌آید چند سال قبل در کنسرت سالن میلاد نمایشگاه بین‌‌المللی در همین قطعات بدون خواننده، خانمی به نام سارا نائینی در گروه کُر حضور داشت که واقعا تشویق و تعجب همه را برانگیخته بود و شما هیچوقت دیگر با او همکاری نکردید؟
بله، اما در این کنسرت ایشان با ما همکاری می‌کنند و در گروه کر حضور دارند.

در همان برنامه بود که شما ویدئو آرت هم داشتید. در این کنسرت چطور؟
نه، متاسفانه امکانات سالن میلاد به ما این اجازه را می‌داد که چنین کارهایی نجام دهم، اما در سالن وزارت کشور نه چنین تجهیزاتی داریم و نه می‌توانیم کنترلی داشته باشیم.

تا جایی که یادم می‌آید شما کنسرت‌های خوب خارجی را دنبال می‌کردید و هرازگاهی در آنها حضور هم پیدا می‌کردید. هنوز هم به این سنت وفادارید؟
خیر. یکسال گذشته کلا از ایران خارج نشده‌ام.

سالی یکبار کنسرت دادن با شرایط سالن‌های موسیقی ایران که برای سرمایه‌گذار بسیار گران تمام می‌شود، آن چیزی که باید باشد نیست. در واقع آن چیزی که به نام صنعت موسیقی در دنیا شناخته می‌شود. خیلی‌ها معتقدند ما اصلا چیزی به نام صنعت موسیقی در ایران نداریم. شما نظرتان چیست؟
به نظر من در ایران چیزی به نام صنعت موسیقی وجود ندارد. یعنی آنچه در موسیقی جهان به صورت متداول مرسوم است. موسیقی در همه دنیا بحث اقتصادی بسیار مهمی است؛ از کنسرت و آلبوم گرفته تا لوازم جانبی که کنارش هست، اما ما در ایران خیلی محدودیت داریم.

خب، بخشی از این محدودیت برمی‌گردد به نداشتن کلیپ.
بله! ضمن اینکه ما اصلا چیزی به عنوان تجارت موسیقی نداریم. مدلمان در ایران اینطوری نیست. در خارج از ایران خواننده‌ای که به شهرت می‌رسد و 30-20 بلیت برنامه‌اش فروش می‌رود، تی شرت، لیوان، کلاه، پوستر و... می‌فروشد و مجموعه اینها می‌شود تجارت موسیقی. اما در ایران نمی‌شود به سادگی این کارها را انجام داد.

چون هرکدام از این کالاها مجوز می‌خواهند؟
نه فقط این مسئله. بلکه بخشی از آن به فرهنگ برمی‌گردد. همین نبود کلیپ که شما می‌گوئید واقعا عمده تجارت موسیقی است. شما ببینید برای ساخت یک کلیپ چه تیم عریض و طویلی باید فعالیت کنند. از کارگردان و نورپرداز و صدابردار بگیر تا گریمور و طراح صحنه و غیره که همه اینها در خدمت موسیقی هستند.

شما فکر می‌کنید باید چه اتفاقی بیفتد که بشود در ایران کلیپ موسیقی ساخت و یک گام به سمت صنعتی شدن موسیقی برداشت؟
نگرش عمومی به موسیقی باید تعدیل شود. اگر این نگاه‌ها به موسیقی پاپ درست شود همه چیز کم کم درست می‌شود.

پس در واقع منظورتان این است که مدیران موسیقی باید نگاهشان را درست کنند؟
بله. جز این نیست. ما که آماده هستیم. به محض اینکه بدانیم مشکل مجوزی نخواهیم داشت، کارمان را انجام می‌دهیم، اما طرز فکرهای بعدی درباره آن مهم است. الان وقتی کاری انجام نشده است هزار و یک مشکل داریم وقتی راه بیفتد آنوقت می‌شود درباره همه چیز آن حرف زد. می‌شود روی کیفیتش بحث کرد، نظارت داشت و در چارچوب‌های مشخصی جلو رفت.
من خودم در چارچوب حرکت می‌کنم. نه به این دلیل که کسی به من می‌گوید اینطور باش، نه! خودم اینطوری هستم. مدل شعرهایی که می‌خوانم، کلا طوری نیست که بشود کار غیر مجازی در آن انجام داد.

با این حال تعریف غیرمجاز عوض شده است. مگر همین «خیابان خواب‌ها» غیرمجاز نبود؟
بله، اما یک زمانی به خاطر شعرش غیرمجاز بود.

به هر حال غیر مجاز بود.
بله، می‌دانم اما وقتی با کلیت کاری موافقت شود می‌شود درباره جزئیات آن حرف زد.

یعنی در واقع می‌شود سازش کرد؟
آنها با ما سازش می‌کنند. وقتی کاری انجام بشود می‌توان درباره خط مشی آن تصمیم گرفت. مگر 10 سال پیش اوضاع چطور بود؟ همینطوری بود و ما روی مسائل مختلف با هم توافق می‌کردیم.

پیش از اینها کارهایتان خیلی از صدا و سیما پخش می‌شد، اما الان خیلی کم شده است.
بله. شاید به خاطر این باشد که سیاست کلی صدا و سیما این شده است که موسیقی پاپ کمتر پخش شود.
» ادامه مطلب

گزارش تصویری از سریال «زیر هشت»







» ادامه مطلب

خاطره حاتمی: شخصیت‌های اصلی در "باغ شیشه‌ای" رها شدند

خاطره حاتمی، بازیگر نقش سپیده در مجموعه "باغ شیشه‌ای" معتقد است آماده نبودن فیلمنامه، تغییر نویسنده در اواسط کار و اضافه شدن شخصیت‌های حاشیه‌ای در طول قصه منجر به رها شدن شخصیت‌های اصلی قصه شده و به کار لطمه زده است.
خاطره حاتمی، بازیگر نقش سپیده در مجموعه تلویزیونی "باغ شیشه‌ای" به کارگردانی مهدی مظلومی درباره بازی در این سریال گفت: مجموعه "باغ شیشه‌ای" فضای جدیدی داشت و علاقمند بودم بازی در یک فضای جدی و طنز را تجربه کنم، به همین دلیل وقتی فیلمنامه را خواندم، پذیرفتم.
او درباره اینکه آماده نبودن کامل فیلمنامه تا چه حد به بازی بازیگر لطمه می‌زند، توضیح داد: مسلماً تاثیری زیادی دارد. این مشکل در تولیدات تلویزیون دیده می‌شود، اما باز هم مجموعه‌هایی تولید می‌شود که ضبط آن بدون آنکه فیلمنامه کامل ، شروع می‌شود. این اتفاق در مجموعه "باغ شیشه‌ای" هم افتاد و ما فیلمنامه کاملی نداشتیم، حتی در اواسط کار نویسنده نیز تغییر کرد.
این بازیگر خاطرنشان ساخت: آماده نبودن فیلمنامه، تغییر نویسنده در اواسط کار و اضافه شدن شخصیت‌های حاشیه‌ای در طول قصه منجر به رها شدن شخصیت‌های اصلی قصه شده و به کار لطمه زده است. در قسمت اول این مجموعه مخاطب یک طنز خوب و حساب شده را شاهد است، اما به مرور که قصه پیش رفته موقعیت‌های طنز ضعیف شده است. گرچه مهدی مظلومی فیلمنامه را بازنویسی می‌کرد، اما ضعف‌های زیادی را می‌بینیم.
حاتمی درباره اینکه در این مجموعه تا چه امکان حد بداهه داشته، گفت: مهدی مظلومی بازیگران را در این باره آزاد می‌گذاشت، اما من بداهه نمی‌گفتم و ترجیح می‌دادم دیالوگی که برای نقش سپیده نوشته شده را بگویم.
او درباره اینکه قبل از ضبط تا چه حد با هومن برق‌نورد، بازیگردان تمرین می‌کرد، گفت: فقط 10 دقیقه قبل از ضبط همراه برق‌نورد دیالوگ‌ها را می‌خواندیم و بد جلو دوربین می‌رفتیم.
این بازیگر در ارزیابی مجموعه "باغ شیشه‌ای" گفت: با توجه به اینکه درگیر کار بودم سه تا چهار قسمت مجموعه را بیشتر ندیدم، اما دوستانی که دیدند اشاره به نقاط ضعف این مجموعه می‌کنند که شخصیت‌های اصلی کار در بخش‌هایی رها شده‌اند.اما در مجموع کار با مظلومی تجربه خوبی بود.

» ادامه مطلب

یعقوبی"ماهی . بلاگفا" را به صحنه می‌برد

محمد یعقوبی از اجرای شهریورماه نمایش "ماهی . بلاگفا" در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر خبر داد.
یعقوبی درباره فعالیت جدید تئاتری خود گفت: قرار است شهریورماه نمایش "ماهی.بلاگفا" را در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببرم. هنوز نمی‌توانم درباره جزییات نمایشنامه صحبت کنم زیرا متن به صورت کامل نوشته نشده ولی به طور کلی موضوع اثر اجتماعی است .
او درباره تعداد بازیگران نمایشنامه "ماهی.بلاگفا" افزود: هنوز تمرینات نمایش شروع نشده است و احتمال وجود دارد که نام نمایشنامه تغییر پیدا کند. فعلا نمایشنامه دارای شش بازیگر است ولی احتمال دارد تا پایان نگارش این تعداد کم یا زیاد شود.
محمد یعقوبی سال 88 نمایش "خشکسالی و دروغ" را با حضور علی سرابی، مهدی پاکدل، رویا میرعلمی و آیدا کیخایی در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر به صحنه برد که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.
» ادامه مطلب

زندگی بهمن‌بیگی در یک مستند روایت می‌شود

مستند "ایل من، بخارای من" به کارگردانی محمدعلی فارسی درباره زندگی و فعالیت‌های حرفه‌ای محمد بهمن‌بیگی آماده نمایش می‌شود.
فارسی از یک سال و نیم پیش ساخت این مستند را شروع و با حضور در مراسم تشییع جنازه این معلم فقید آخرین تصاویر مربوط به این مستند را ضبط کرد، "ایل من، بخارای من" در مراحل فنی است و اواسط تابستان آماده پخش می‌شود.
هادی بهروز تصویربردار این پروژه است، بخش‌هایی از این مستند در شیراز تصویربرداری شده و گفتگویی مفصل با بهمن‌بیگی درباره زندگی و فعالیت‌های حرفه‌ای اش برای استفاده در این فیلم انجام شده است.
محمد بهمن‌بیگی معلم بزرگ عشایر در سالهای حیاتش تلاش بسیار کرد تا زمینه سوادآموزی و تحصیل عشایر را فراهم کند، بیشتر شاگردانی که او تربیت کرد از نخبگان و شخصیت‌های برجسته علمی و فرهنگی هستند. این نویسنده و پژوهشگر نیمه اردیبهشت‌ماه امسال درگذشت.
سال 87 محمدعلی طالبی تصمیم داشت مجموعه "روشنایی‌های دشت" را درباره زندگی بهمن بیگی کارگردانی کند، اما به دلیل ساخت فیلم تلویزیونی "لا به لای الفبا" درباره همین شخصیت به کارگردانی سیروس حسن‌پور این پروژه تولید نشد. محمدعلی فارسی مستندهای "مهاجران"، "خیام"، "سرزمین نخبگان"، "رستاخیز" و... را کارگردانی کرده است.
» ادامه مطلب

مسجدجامعی: مجسمه‌های سرقت شده قابل تکرار نیستند

یکی از اعضای شورای شهر تهران با بیان اینکه مجسمه‌های سرقت شده غیر قابل تکرار هستند تاکید کرد بازار اقتصاد هنرهای ایرانی در خارج از کشور رونق بیشتری نسبت به داخل دارد.
احمد مسجدجامعی،عضو شورای شهر و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد سرقت مجسمه‌های تهران گفت: این مجسمه‌ها جنبه هنری دارند و بدون تکرار هستند چون وقتی اثری تکرار شود، وارد حوزه صنعت و علم می‌شود ولی این آثار با توجه به اینکه دیگر قابل تکرار نیستند، ارزش زیادی دارند.
این عضو شورای شهر افزود:برخی مجسمه‌ها متعلق به هنرمندانی بودند که دیگر در قید حیات نیستند. آنها سرمایه شهر تهران محسوب می‌شدند. ما باید برای این سرمایه هنری شهر تهران شناسنامه داشته باشیم که درحال حاضر این شناسنامه را نداریم.
او در مورد اینکه شناسنامه‌ها باید حاوی چه اطلاعاتی باشند، ابراز داشت: شناسنامه‌ها باید اطلاعاتی مانند محل، پدیدآورنده، مناسبت و زمان خلق اثر را داشته باشند. این موارد برای یک اثر هنری مهم هستند. در بیشتر نقاط دنیا نیز همینطور است.
مسجدجامعی با اشاره به اینکه سازمان زیباسازی می‌تواند ساماندهی شناسنامه‌های آثار هنری تهران را انجام دهد، عنوان کرد: همه کشورها سرمایه‌های فرهنگی خود را به رخ دیگران می‌کشند. تهران دارای سرمایه‌های زیادی است اما تا زمانی که این سرمایه هنری را شمارش و شناسنامه‌دار نکرده باشیم، متوجه نمی‌شویم دارای چه سرمایه عظیم فرهنگی هستیم.
او باردیگر بر اهمیت مجسمه‌های سرقت‌شده تاکید کرد: سرقت مجسمه‌ها به ما خاطرنشان کرد، هنرمندان شاخصی در ساخت این مجسمه‌ها نقش داشته‌اند و آثار زیادی بوده‌اند که چهره‌های ملی را نشان می‌دادند. آثاری که نشاندهنده روح ایرانی بودند.
مسجدجامعی در پاسخ به اینکه برخی از هنرمندان اعتقاد دارند سرقت این مجسمه‌ها در میان سفارش دهندگان بی‌اعتمادی بوجود آورده است، گفت: فکر نمی‌کنم با این‌حال حوزه فرهنگ و هنر یک امر بهم پیوسته است .البته اگر هنرمندان چنین احساسی را داشته باشند، یقین بدانید در قشرهای دیگر هم این تاثیر می‌گذارد. برای همین حداقل باید آنچه را که روی داده است، جبران کنیم.
این عضو شورای شهر ادامه داد: شنیده‌ام قرار است به جای مجسمه‌های ربوده شده، آثار دیگری نصب شوند ولی قطعا مجسمه‌ها با همان موضوع‌ها نخواهند بود.اما می‌توانیم برای جبران این مسئله به شناسنامه‌دار کردن آثار توجه کنیم.
او همچنین به جایگاه هنر ایران در دیگر کشورها اشاره کرد: هنر ایران الان خیلی در سطح جهان مطرح است یعنی هنرمندان ایرانی به لحاظ عرضه آثار از هنرمندان کشورهای همجوار چون هنر، مصر و ترکیه و..آثار بیشتری با قیمت‌های بالاتری به فروش رسانده‌اند. مسجدجامعی اظهار داشت: آثار هنری ایران تنها در یک رقابت ناسیونالیستی به فروش نرفته‌اند چون خیلی از آنها توسط کسانی با ملیت‌های دیگری خریداری شده‌اند که نشاندهنده ارزش و ظرفیت هنری ایران است. اما الان بازار اقتصاد هنر ایران در آنسوی مرزها نسبت به داخل کشور گرم‌تر است.
این عضو شورای شهر خواستار حمایت بیشتر از هنرمندان شد: حیف است از ظرفیت هنرمندان خودمان بهره نگیریم و شاهد باشیم که این کانون فرهنگی هنری به خارج از ایران منتقل شود. هنرمندان ایرانی توقع زیادی ندارند. باید به آنها احترام گذاشت و اطمینان داشت.
چندی پیش خبر سرقت سریالی مجسمه‌های تهران منتشر شد و نیروی انتظامی از عزم افراد این نهاد برای پیگیری موضوع و شناسایی سازقان خبر داد. هرچند اعلام شد شناسایی چند مظنون و فیلم سرقت یکی از فیلم‌ها باعث سرعت در روند چنین پرونده‌ای می‌شود اما هنوز سارقان و عوامل این کار معرفی نشده‌اند.
» ادامه مطلب