- همیشه دلم برای تئاتر تنگ میشود و پارسال این دلتنگی باعث شد بعد از مدتی به سراغ تئاتر بیایم. بدیهی است که نمایش ویژگیهایی داشت که من را برای حضور دوباره در تئاتر ترغیب کرد.
* این تغییرها در متن به نفع نمایش تمام شد؟
- در پروسه ای که طی شد ما به متنی رسیدیم که جذاب و منسجم بود و البته به محک بازیگری هم تبدیل شده بود.
* زبان متن و شکل روایت از ابتدا به این شکل بود؟
- متن زبان کلاسیک داشت اما به این نتیجه رسیدیم که دوره روایتهای کلاسیک گذشته و بهتر است در فضای تازه تری کار کنیم. متن و زبان را امروزی تر کردیم و البته به شکلی که قبلا در نمایشهای دیگر مشابهش را ندیدهایم.
* نمایش موضوعی عاشقانه و زنانه دارد چقدر مضمون و فضای قصه در انتخابتان نقش داشت؟
- موضوع عشق و قصههای زنانه برای بازیگران زن جذاب است. نگاه نمایش به عشق را دوست دارم. عشق به حضرت رسول (ص) در این نمایش طرح میشود که تازگی دارد. این عشق البته میتواند عشق به هر منجی آسمانی دیگری هم باشد.
ما مسلمان هستیم و ارادت خاصی به حضرت رسول داریم و این ارادت سرمنشاء تولد این متن بود.
* فکر نمیکردید ممکن است نمایش سفارشی به نظر برسد؟
- اصلا، نگاه ما به این موضوع سفارشی نبود. در سینمای جهان هم درباره پیامبران ادیان متفاوت کارهای مختلفی میشود و کسی به آنها انگ سفارشی بودن نمیزند. در تلویزیون و سینما انواع فیلمها و مجموعههای مذهبی ساخته میشود و درباره سفارشی بودن آنها حرفی به میان نمیآید اما در بعضی نقدها و مطالب به اشتباه مهر سفارشی بودن به نمایش میزنند که درست نیست. من ارادت خاصی به پیامبر دارم و به این ارادت افتخار میکنم و با اعتقاد در این نمایش بازی میکنم. این متن به شکل مرسوم پذیرفته شده است. حتی زمان اجرا امکانات خاصی به ما ندادهاند.
* برای شما کدامیک از قصههای نمایش جذابتر است با کدام بیشتر همدلی کردید؟
- همه قصهها و موقعیتها را دوست داشتم. تصویر زنی که تلاش میکند و به عشقش دست نمی یابد تصویر آشنایی برای همه زنها است. در مورد بعضی موضوعها همه ما ذهنیت و تجربه داریم و این ارتباطمان را با این موضوعها بیشتر میکند. وقتی در نمایشی درباره اختلاف زن و شوهر حرف میزنیم سالن پر میشود چون این تنشها و اختلافها بحثی ابدی و ازلی است و همه ما به نوعی درگیرش بودهایم.
* و عشق هم مثل اختلافهای زن و شوهری همیشه جذاب است.
- بله، عشق هم این ویژگی را دارد و هیچ وقت کهنه نمیشود. برای تماشاگر مرد هم عشق موضوعی جذاب و درگیرکننده است. یکی از دیالوگهای نمایش که من و خیلی از تماشاگران دوست داریم این است: انسان برای عاشق شدن یک دقیقه وقت میخواهد برای فراموش کردن یک عمر. همه ما خاطره عشقمان را با خودمان حمل میکنیم. اینها است که این نمایش را تاثیرگذار و دوست داشتنی کرده است. وقتی نویسنده از موضوعهایی حرف میزند که دغدغه انسان است تماشاگر سریعتر با آن ارتباط برقرار میکند.
* من بازیگران سرشناسی را دیدهام که روی سن تپق زدهاند یا نتوانستهاند راکوردشان را حفظ کنند...
- البته تپق مال بازیگر است.(میخندد) و طبیعی است ممکن است یک بازیگر در هر شب اجرا عالی و کامل نباشد.
* منظورم این است که شما با تسلط و مهارت بالایی این نمایش را بازی میکنید، بدون تپق زدن و اشتباه. تمرین زیادی کردید تا این قدر بر نقش مسلط شدید؟
- بازیگری برای من خیلی غریزی است. موقع کار اصول را رعایت میکنم اما معمولا غریزی به نقش میرسم.
*ایده بیدکور بودن نمایش، نوع طراحی صحنه و استفاده از پارچه سفید برای بازی از کجا شکل گرفت؟
- ایده بیدکور بودن از خانم یثربی بود، خانم یثربی از ابتدا به یک وان وومن شو فکر میکرد و میگفت دوست دارم یک بازیگر با قدرت بازیگریاش تماشاگر این نمایش را محسور کند. آنچه که روی صحنه میبینید حاصل تعامل و ارتباط نزدیک و همفکری میان من و خانم یثربی است، ماجرایی که بطئی و تدریجی شکل گرفته است.
این سنت هم از نمایشهای شرق الهام گرفته شده است. بازیگر در این نمایشها در صحنه تنها است و ابزاری ندارد. من این شیوه را دوست دارم. تجربه جالبی برای بازیگر است.
*واکنشها به نمایش چطور بوده؟ به نظر میرسد فضای مثبتی درباره "پریخوانی عشق و سنگ" به ویژه بازی شما وجود دارد.
- همه لطف داشتند. اما نکتهای که من را اذیت کرده اشاره به سفارشی بودن نمایش است. البته خانم یثربی بیشتر از من اذیت میشود. این نگاه منصفانه نیست. به عنوان بازیگر این نمایش به خانم یثربی میگویم بهتر است این واکنشها را نبینیم و بگذریم، چون مغرضانه است.
* در روند اجرا چیزی به نقش اضافه شد؟
- تغییر چندانی نداشت. طبیعی است که من در روند اجرا به پختگی رسیدهام و نسبت به اجراهای اول جور دیگری بازی میکنم.
*برای بازی در تئاتر برنامه دیگری هم دارید؟
- نمایش آقای گیل آبادی را قرار است کار کنم، با خانم یثربی به یک کار طنز فکر میکنیم. در راه که میآمدم وسوسه تجربه یک کار طنز به سراغم آمد، (میخندد) من به شدت عاشق طنزم. نمیدانم این دغدغه به سرانجام می رسد یا نه.
* در این سالها نقشهای مختلفی بازی کردهاید، نقشی هست که فرصت بازی آن را پیدا نکردهاید؟
- خیلی نقشها هستند که دوست دارم بازی کنم. گاهی بازی دیگران را میبینم و فکر میکنم اگر این نقش را من قرار بود بازی کنم چطور بازی میکردم. به نظر میرسد بیشتر بازیگرهای خوب تئاتر در سینما و تلویزیون موفق نیستند، چرا؟ - این کم لطفی است. بازیگری تئاتر و سینما ریشه مشترک دارد و تنها تکنیک بازی در سینما و تلویزیون فرق دارد. آنهایی که این عقیده را دارند آگاهی کافی از بازیگری ندارند. بازیگران خوبی از تئاتر به سینما و تلویزیون رفتهاند. آقای پرستویی، شکیبایی، کشاورز، خانم آدینه و... که هم روی صحنه موفق بودهاند هم مقابل دوربین و این نشان میدهد که بازیگران تئاتر تجربه و استعداد دارند. *بعد از این که برای بازی در "پاداش سکوت" تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل خانه سینما را گرفتید انتظار میرفت پرکارتر شوید اما همچنان گزیدهکارید. چرا؟ - نمیدانم البته دغدغه گزیده کاری همچنان برای من هست. هیچ وقت فکر نمیکنم حرفهای بودن یعنی پرکاری یا مقدار مشخص درآمد مالی داشتن در سال از طریق بازیگری. در تمام این سالها دغدغهام بازیگری بوده اما در کنار اینها در مواردی، عواملی بوده که همراهیام نکرده و باعث شده پرکار نباشم. شاید بشود این را به حساب بداقبالی گذاشت. * اولویت هنوز تئاتر است؟ - اولویت نقش خوب و متفاوت است. چند سال است تمرکزم را از تئاتر برداشتم شاید به این دلیل که در این بخش سیراب شدهام. این احساس در من به وجود آمده که تصویر ماندگارتر است. البته این از ارزش تئاتر کم نمیکند اما فکر می کنم به اندازه کافی به تئاتر پرداخته ام. در انتخابهایم نقش و فیلمنامه خوب مهم است.
* خودتان را قضاوت می کنید؟ - خیلی زیاد. بازیگر زمانی تمام می شود که فکر کند بهترین است. بازیگر باید منتقد خودش باشد. من همیشه خودم را محک میزنم و از دوستان و همکارانم میخواهم صریح دربارهام قضاوت کنند. * "پریخوانی عشق و سنگ" از تجربههایی است که دوستش دارید؟ - برای این نقش زحمت زیادی کشیدم. اما متاسفانه وقتی روی صحنه هستم نمیتوانم خودم را از بیرون ببینم در نتیجه قضاوت درباره نمایش را به عهده تماشاگر میگذارم. * برای این نقش جایزه کانون منتقدان جهانی تئاتر را گرفتید، چقدر این جایزه مهم است؟ - جایزه یعنی تشویق و از این نظر مهم است. جایزه به معنای این نیست که من عالیام. هنوز دغدغه این را دارم که کارم ارزیابی حرفهای شود، در سینما هر پلانی که بازی میکنم، از کارگردان میخواهم من را تصحیح کند. در تئاتر هم برایم مهم است که بهتر بشوم به قضاوت آن چشم بیرونی اعتقاد دارم و جایزه را به این معنا نمیبینم که بهترین و کاملترین بازی را در "پریخوانی عشق و سنگ" داشتهام. |
|