دادستان تهران: دستور قضايي آزادي جعفر پناهي صادر شد

دادستان عمومي و انقلاب تهران گفت: ديدار با زندانيان و خانواده‌هاي آنان از برنامه‌هاي كاري و مداوم دادستان تهران است. عباس جعفري دولت‌آبادي دوشنبه،‌ سوم خردادماه در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا با اعلام اين مطلب افزود: يكي از شيوه‌هاي كاري اينجانب از بدو تصدي سمت دادستاني تهران، برنامه‌ريزي براي ملاقات مستمر با زندانيان و خانواده‌هاي آنان بوده است كه اين ديدارها حداقل هفته‌اي يك الي دو بار صورت مي‌گيرد و هدف از آن، شنيدن اظهارات زندانيان، بررسي مشكلات آنان و نظارت بر رعايت حقوق آنان است.
جعفري افزود: در ديدارهاي دادستان با خانواده‌ها نيز اين امكان فراهم مي‌شود تا اگر مشكلاتي وجود داشته باشد، جداگانه بررسي شود. تاكنون اين ملاقات‌ها به طور هفتگي ادامه داشته و آثار بسيار خوبي هم براي زندانيان و هم خانواده‌هاي آنان به دنبال داشته است. به عنوان مثال، روز يكشنبه مورخ ‌٢/٣/٨٩ با ‌١٢ نفر از زندانيان به طور جداگانه و انفرادي از جمله عمادالدين باقي در زندان اوين ملاقات شد كه در اين ديدار با درخواست نام‌برده براي انتقال به بند عمومي موافقت و نام‌برده از روز دوشنبه به بند عمومي زندان اوين منتقل شده است. همچنين به خانواده و پدر و مادر آقاي نوري‌زاد اجازه داده شد با نام‌برده در زندان ملاقات حضوري داشته باشند.
دادستان تهران در پاسخ به سؤالي درباره آخرين وضعيت پرونده جعفر پناهي گفت: در ديداري كه روز پنج‌شنبه هفته گذشته با نام‌برده در زندان اوين صورت گرفت، درخواست وي براي آزادي قبل از محاكمه بررسي و با آن موافقت شد و مقرر شد كه با توديع وثيقه آزاد شود كه تشريفات قضايي و اداري آن هم‌اينك در جريان است. در عين حال پرونده اتهامي نام‌برده هم با تكميل تحقيقات و با صدور كيفرخواست براي رسيدگي به دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارسال خواهد شد.
او همچنين افزود: همه ديدارها با زندانيان به صورت انفرادي صورت گرفته است تا متهمان و محكومان زنداني به راحتي فرصت ارائه مطالب خود را داشته باشند و اين رويه كماكان ادامه خواهد يافت و از همين‌رو تاكنون هيچ‌گونه ديدار دسته‌جمعي توسط دادستان با زندانيان صورت نگرفته است.
دادستان تهران درباره تقاضاي عفو محكومان نيز گفت: محكومان قطعي جرايم امنيتي با توجه به قانون اساسي و مقررات مربوط به شرايط برخورداري از عفو و بهره‌مندي از رأفت اسلامي، مي‌توانند درخواست خود را به دادستاني تهران ارسال دارند. تقاضاهاي عفو بعد از بررسي و اظهارنظر براي اتخاذ تصميم نهايي به قوه قضاييه ارسال خواهد شد.
او با اعلام اين‌كه تعداد ‌٢٥٠ حكم از مجموع احكام صادرشده مربوط به محكومين حوادث بعد از انتخابات در مراجع تجديدنظر قطعيت يافته است، افزود: در حال حاضر ‌٥٠ نفر از اين محكومين در زندان ايام محكوميت خود را سپري مي‌كنند و ‌١٥ نفر از آنان نيز در مرخصي به سر مي‌برند. سياست دادستاني در اعطاي مرخصي به محكومان از جمله راهكارهايي است كه برخي از مشكلات زندانيان و خانواده آنان را مرتفع كرده است. از سوي ديگر تعدادي از محكومان هم با صدور احكام تعليقي و آزادي مشروط از زندان آزاد شده‌اند.
جعفري در پايان تأكيد كرد: سياست دادستاني تهران درباره بررسي پرونده زندانيان، سرعت در تحقيقات و اتخاذ تصميم در كوتاه‌ترين زمان ممكن است.
» ادامه مطلب

عکس‌هایی از فیلم «تسویه حساب» تهمینه میلانی









» ادامه مطلب

عکس‌هایی از فیلم «به رنگ ارغوان» که شاید ندیده‌اید







» ادامه مطلب

اعتراض ترانه‌سراي "مشتي ماشاء الله" به فيلم فرزاد موتمن

فرهنگ قاسمي ،ترانه سراي پيشكسوت پاپ ،ضمن اعتراض به بي سروساماني رعايت حق مولف ،به استفاده ترانه مخدوش شده مشتي ماشاء الله در آخرين فيلم فرزاد موتمن كه پوپك مش ماشاء الله نام دارد ،اعتراض كرد. فرهنگ قاسمی که ترانه سرای موسیقی متن فیلم سفیر نیز است گفت:متاسفانه چنان این فیلم برای من غیر قابل تحمل است که اگر حتی ترانه آن هم قابل تامل بود باز هم نمی توانستم سکوت پیشه کنم.الان هم نمی توان کاری کرد فیلم ساخته شده است وترانه ای مخدوش شده از روی ترانه من ساخته شده است و این مسائل بر می گردد به رعایت نکردن کپی رایت.خوب اگر کپی ایت نداریم اخلاق که داریم.
وی با اشاره به اینکه ترانه مشتی ماشاء الله را سالهای پیش از انقلاب برای کودکان ونوجوانان ساخته است ، افزود:نزدیک به دوسال پیش هم ترانه معروفی از من با عنوان (غربت) که اینگونه می گوید:وقتی دلگیری و تنها غربت تموم دنیا از دریچه قشنگ چشم روشنت میباره) در مجله چلچراغ به نام ترانه سرای دیگری به نام ایرج جنتی عطایی معرفی شد. من زنگ زدم واعتراض کردم ولی گویا پیگیری های من بیشتر باعث دردسر برای من می شد!
حتی آقایی به نام وارتان آوانسیان در خارج از کشور آلبومی با عکس زنده یاد فریدون فروغی که به دیواری آجری تکیه داده است را با نام شیاد منتشر کرده است.زمانی که من داخل کشور نمی توانم از حق خودم دفاع کنم معلوم است که به خارج از کشور وسعم نخواهد رسید.
من به همراه وکیل خانواده محترم فروغی ،آقای آرش قاسمی که البته نسبتی با من ندارد، نتوانستیم پیگیر حق خود بشویم،اما حداقل دل خوش بودیم کارگردانی چون فرزاد موتمن حداقل تماس می گرفت و حتی اجازه می داد خود ،ترانه را نسبت به شرایط فیلمنامه دوباره سرایی کنم. در صورتیکه ترانه مخدوش شده ای که الان با فیلم در سینماها منتشر شده است صرفا یک استفاده ابزاری از کلمات کلیدی ترانه اصلی را یدک می کشد.
فرهنگ قاسمی پس از همکاری با کامبیز روشن روان برای ساخت ترانه فیلم سفیر بنا دارد برای فیلم فریبرز صالح به نام «روز بعد» با همکاری این آهنگساز ترانه ای دیگری بسراید. فیلم روز بعد ماجرای تحول زهیر در ماجرای عاشورای حسینی است.
شایان ذکر است.ترانه اصلی مشتی ماشاء الله ،I'm not your stepping stone
نام دارد که در دهه چهل میلادی توسط گروه راک مانکی اجرا شده است. زنده یاد فریدون فروغی این ترانه را با ترانه سرایی فرهنگ قاسمی اجرا کرده است.
اصل اين ترانه در بخشي از فيلم I'm Not There كه درباره زندگي باب ديلان بود در سال 2007 استفاده شده است.
» ادامه مطلب

دو خاطره بهاره رهنما از مسعود کیمیایی؛ 14 سال پیش در ماشینش و 7 روز پیش در دفترش

بهاره رهنما: فیلم «عاشقانه» را در یک اکران خاص به نفع زلزله زدگان نمایش می‌دادند . من و پیمان که تازه ازدواج کرده بودیم به همراه عوامل فیلم که خسرو شکیبایی نازنینش را خوب به یاد دارم رفتیم تا در این امر خیر شرکت کنیم و امضا و عکس های فیلم را بفروشیم و پولش را به نفع زازله زدگان اهدا کنیم . بماند که آن روزها کسی بابت امضای من دوزار هم به هیچ بدبختی اهدا نمی‌کرد اما پیمان که حسابی خوش تیپ بود و آقای شکیبایی محبوب، کلی پول جمع کردند. من که از تحویل نگرفتن مردم که البته خیل عظیمشان را جمعیت نسوان تشکیل می‌داد حسابی دمغ بودم با پيمان از در سینما پیاده زدیم بیرون. هم بی پول بودیم و هم بی ماشین. که یک ماشین سیاه کشتی مانند جلوی ما ایستاد و راننده ماشین با لبخند مسحورکننده‌اش از ما دعوت به رساندنمان کرد. او کسی نبود به جز «مسعود کیمیایی» .
ما در بهت و حیرت این که ایشان چقدر مهربان هستند و چه طور ما را شناخته اند سوار ماشینشان شدیم . من عقب نشستم و پیمان جلو! گوشهام گرفته بود و دور سرم عین این کارتن‌ها ستاره‌های رنگی می‌چرخید و چون وقتی هول می‌شم کاملا غیر قابل کنترل می‌شم شروع کردم با دکمه‌ها و دستگیره‌های زیاد و عجیب ماشین بازی کردن. ناگهان بوقی و سوتی از ماشین در آمد که بیا و ببین. پیمان چشم غرایی به من رفت و ما پیاده شدیم و این شد خاطره ای و ...
یادم هست که روزگاری هم قرار بود در فیلم «اعتراض» بازی کنم و خود آقای کیمیایی بدون اداهای معمول همکارانش با من تماس گرفت اما من آن روزها آنقدر عاشق و سر به هوا و گیج این قاسم خانی بودم كه پاک سینما را فراموش کرده بودم بعد هم مفت مفت نقش را از دست دادم! اما همه این خاطرات من از مرد جذابی به نام مسعود کیمیایی نهایتا به بیست سالگی ام برمي‌گشت .
تا این که این روزها از دفتر او برای بازی در پروژه جدید سینمایی اش تماس گرفتند . حسابی ذوق کردم اما از فرط سرما خوردگی داشتم می‌مردم. با دماغ سرخ و چشم‌های ورم کرده همان روز قرارم را گذاشتم . از صبحش مثل سال‌هایی که برای اولین بار به دفاتر سینمایی می‌رفتم دلهره داشتم . به زور و البته با تاخیر از سر صحنه فیلم رامبد جوان (که از صبح سر همه‌شان را خورده بودم بس که پز دعوت آقای کیمیایی را داده بودم ) خودم را رساندم خانه و رفتم و به زور خودم را خواباندم و بعد دوش گرفتم و لباس خوب‌هایم را پوشیدم و رفتم دفتر.
آقای کیمیایی را از همان پیچ پله که پیچیدم دیدم و تندی سلام دادم . هیچ عوض نشده بود اما من نگران بودم. انگار نه انگار که همه این سال‌ها بازیگر بوده‌ام و تغیراتم چیز پنهان کردنی نیست و اصلا چرا باید او چهره هجده سالگی مرا با این همه کار و دغدغه به خاطر سپرده باشد ؟اما نگرانی ام با برخورد گرم و مهربان و نگاه با دقت او کم شد . دو بازيگر ديگر هم دعوت شده بودند، كه به من گفتند فعلا اسم آنها را نگويم . همه دور میزی نشستیم و بعد از سال‌ها از سینما حرف زدیم از دغدغه ها و نگرانی ها و خاطرات‌مان. و بعد دانه دانه رفتیم توی اتاق با آقای کیميایی راجع به نقش حرف زدیم و ...
وقتی می‌خواستم بیرون بیایم فیلمی دفتر آمده بود. آقای کیمیایی روی فیلم «سرب» برایم نوشت : این سرزمین از آن شماست پر از تعهد ، پر از استعداد و برایم از روی خط بخصوصش خواند و فیلم «عشق در بعد از ظهر» را هم به من داد و گفت با حال و هوایت جور است. بیرون دفترش با حسرت به یاد آوردم که مدت‌هاست دعوت ما به دفاتر سینمایی به بحث مالی شروع و ختم می‌شود. فیلمنامه‌ها را می‌فرستند بخوانیم. شاید چون ما هم دیگر جوان نیستیم و دور هم جمع نمی‌شویم. چون همه همزمان سر پنج تا کار هستیم وبعد دلیل آن هول و تکان صبح را فهمیدم . دعوت آقای کیمیایی دعوت به سال‌های جوانی من وسال‌های جوانی و پرستیژ سینما بود.
» ادامه مطلب

«جونات دياز» به هيأت داوران پوليتزر پيوست

«جونات دياز» نويسنده دو رگه دومنيكن - آمريكايي و برنده جايزه ادبي پوليتزر در سال 2008 به عنوان يكي از داوران هيئت داوري پوليتزر انتخاب شد.
به گزارش سي بي سي، اين نويسنده كه در سال 2008 به خاطر نگارش رمان «زندگي كوتاه شگفت‌انگيز اسكار وائو» موفق به دريافت جايزه پوليتزر شد، امسال به عنوان داور به گروه داوري اين جايزه راه يافت.
«دياز» دراين‌باره به خبرنگاران گفت: اين اتفاق يكي از رويدادهايي است كه برايم ارزش زيادي دارد. تمامي سعي‌ام را مي‌كنم تا به بهترين شكل اين مسئوليت را پشت سر بگذارم.
به گفته يكي از مقامات رسمي پوليتزر «جونات دياز» اولين لاتين تباري است كه به عنوان داور در بخش داوري جايزه ادبي پوليتزر راه يافته است. «جونات دياز» اين نويسنده 41 ساله در حال حاضر مشغول تدريس در رشته نوشتن خلاق در دانشگاه ماساچوست است و در كنار نوزده داور ديگر، داوري جايزه پوليتزر در سالهاي پيش رو را بر عهده خواهد داشت.
اين نويسنده امسال از سوي دانشگاه كلمبيا كه از حاميان برگزاري جايزه پوليتزر است به عنوان داور اين جايزه انتخاب شده است.
هيئت انتخاب داوران دانشگاه كلمبيا واقع در نيويورك سيتي امسال 20 داور را انتخاب و معرفي كردند كه نام «جونات دياز» نيز در ميان آنها ديده مي شود. «دياز» پس از شنيدن نامش به عنوان يكي از داوران گفت: به اين مسئله فكر مي كنم كه شانس انتخاب شدن ممكن بود براي هر كس ديگري اتفاق بيفتد، نه تنها براي من.
» ادامه مطلب

ايزابل آلنده: دوست دارم پنلوپه کروز نقش من را بازی کند

ايزابل آلنده» نويسنده و روزنامه‌نگار آمريكاي لاتين و خالق آثاري چون «دختر بخت»، «از عشق و سايه ها» كوچك‌ترين اتفاقات را بهانه‌اي براي خلق يك داستان مي‌داند.
به گزارش فاينشنال تايمز، اين نويسنده كه غالب رمان‌هايش به سبك رئاليسم جادويي به رشته تحرير درآمده، بهترين شيوه براي خلق آثاري فاخر و ارزشمند را خوب ديدن، مشاهده كردن، يادداشت برداشتن و سؤال پرسيدن دانست و گفت: با رعايت اين موارد كوچك‌ترين رويداد به موضوعي جالب براي خلق داستان تبديل مي‌شود. اين نويسنده كه در كشورهاي اروپايي، لبنان، بوليوي، آمريكا و ونزوئلا زندگي كرده است خود را شهروند شيلي مي‌داند.
از آلنده تا امروز رمان‌هاي متعددي منتشر شده كه از ميان آن‌ها «خانه ارواح»، «پائولا»، «دختر بخت»، «جنگل كوتوله‌ها» و «تصوير قديمي» به زبان فارسي بازگردانده شده است. اين نويسنده در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامه فاينشنال تايمز درباره ويژگي مخاطب ادبيات مي‌گويد: از نگاه من خواننده و مخاطب خوب در دنياي ادبيات كسي است كه با ذهني باز و روشن و قلبي مهربان باشد.
وي با اشاره به اين موضوع كه در طول شبانه روز 10 ساعت از وقتش را به نوشتن اختصاص مي‌دهد، گفت: هر روز ساعت 8 و نيم صبح پشت ميز تحرير هستم و مي‌نويسم. اين كار را 6 روز در هفته تا ساعت 7 عصر ادامه مي‌دهم تا بتوانم پيش نويس كارم را آماده كنم.
ايزابل آلنده اضافه كرد: ترجيح مي‌دهم در زمان نوشتن در خانه ويلايي‌ام باشم. آنجا تلفني وجود ندارد. نه دستگاه كامپيوتري كه ميلم را چك كنم و نه دستگاه فكسي كه افكارم را به هم بريزد.
نويسنده رمان «دختر بخت» درباره عجيب‌ترين موضوعي كه فكرش را براي نوشتن به خود مشغول كرده، گفت: موضوع درباره خانواده‌اي بود كه دختر بچه كوچكي داشتند. اين دختر تمايل زيادي داشت تا بيشتر وقتش را زير ميز بگذراند. بعدها متوجه شدم كه پدر او تمايلي به ديدن دخترش نداشته و اين امر موجب رفتارهاي دختر مي‌شده.
آلنده با اشاره به اين موضوع كه مطالعه اثار آدبي را از 5 سالگي آغاز كرده است، گفت: زماني كه 5 ساله بودم، خواندن را آغاز كردم و اولين اثري كه خواندم داستاني از «الكساندر دوما» بود كه نامش را به ياد ندارم.
وي اضافه كرد: به اعتقاد من نويسندگان آمريكاي لاتين از جمله نويسندگاني هستند كه تأثير ماندگار در ادبيات داستان جهان خواهند گذاشت. اگر بنا باشد فيلمي درباره زندگي من ساخته شود، ترجيح مي‌دهم «پنلوپه كروز» نقش من را برعهده بگيرد. از نظر من او بازيگر توانايي است و من بازي او را دوست دارم.
» ادامه مطلب

براي نخستين بار؛ اتوبيوگرافي مارك تواين اواخر امسال منتشر مي شود

اتوبيوگرافي مارك تواين، براي اولين بار اواخر امسال منتشر خواهد شد. به گزارش هندوستان تايمز، مارك تواين وصيت كرده بود اتوبيوگرافي‌اش تا يك قرن پس از مرگش نبايد منتشر شود.
خالق «ماجراهاي هاكلبري فين» و «ماجراهاي تام ساير» روز 21 آوريل 1910 درگذشت. امسال صدمين سال پس از مرگ او است و بازماندگانش اجازه انتشار اتوبيوگرافي‌اش را خواهند داشت. تواين نزديك به پنج هزار صفحه خاطرات ويرايش نشده و ملابي دست نوشته از خود به جاي گذاشته است كه از نزيدكانش خواسته بود اين مطالب تا حداقل 100 سال پس از مرگش نبايد منتشر شوند.
جلد اول اتوبيوگرافي مارك تواين ماه نوامبر منتشر مي شود.
برخي معتقدند يكي از دلايلي كه تواين چنين تقاضايي كرده است اين بوده كه مطالبش درباره مذهب و سياست بدون سانسور منتشر شود
اين در حالي است كه برخي ديگر دليل اين امر را اتهام وارد نكردن او به دوستانش مي‌دانند.
همچنين نسخه دست‌نويسي از زندگينامه خودنوشت اين نويسنده كه تاكنون منتشر نشده، ماه ژوئن در حراجي ساتبي در آمريكا حراج مي‌شود. حراجي ساتبي در نيويورك گفته است عنوان اين زندگينامه «طرح يك خانواده» است و دربرگيرنده خاطرات شخصي مارك تواين است. اين زندگينامه همچنين علاوه بر خاطرات دوران نوجواني و جواني نويسنده شامل تصاويري از آشناها و بستگان او با موضوعات مختلف است. تواين بعد از نگارش اين زندگينامه، آن را به سوسي، دخترش تقديم كرد كه در 24 سالگي بر اثر بيماري درگذشته بود.
» ادامه مطلب

زيباكلام: شبكه‌هاي فارسي بيگانه موفق نيستند، نان بي‌كفايتي ما را مي‌خورند

صادق زيباكلام معتقد است شبكه‌هاي بيگانه فارسي زبان نان بي‌همتي ما را مي‌خورند، نه حرفه‌اي هستند و نه پرسنل و مصاحبه‌ شوندگان مطلع و درجه يكي دارند فقط مخاطبان خود را در جمهوري اسلامي ايران پيدا كرده‌اند.
صادق زيباكلام استاد دانشكده علوم سياسي دانشگاه تهران امروز در همايش بررسي اهداف پنهان و آشكار شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي زبان كه امروز در مركز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت نظام برگزار شد، گفت: حوزه تخصصي من اصلا ارتباطات نيست ولي امروز بنا به دعوت دوستان در اين همايش حضور پيدا كردم.من به روايتي ننگ همكاري با رسانه‌هاي بيگانه و به روايتي ديگر افتخار همكاري با رسانه‌هاي بيگانه را دارم. اما مسئله تاثير رسانه‌هاي فارسي زبان خارجي براي تمام كساني كه به مسائل عميق جامعه حساسيت دارند، دغدغه‌زاست و مشكل از جايي شروع مي‌شود كه ما به ماهواره و رسانه‌هاي خارجي اساسا مي‌گوييم بيگانه و گفتمان فرضيه‌هاي توهم توطئه را در اين باب داريم.
وي افزود: سؤال اساسي اين است كه آيا بي‌بي‌سي و صداي آمريكاست كه تحول در ايران را رقم مي‌زنند يا اينكه صادقانه سعي مي‌كنند حوادث را منعكس كنند؟ و يا نه آنها اين حوادث را كه ايجاد شده، انعكاس مي‌دهند؟
وي در ادامه سخنانش به ذكر خاطره‌اي از آنتوني پارسونز آخرين سفير انگليس در ايران پرداخت و گفت: از زمان شاه توهم توطئه انگلستان در تمام اتفاقات ايران وجود داشته است. اين نگاه سياست‌زده به رسانه‌هاي گروهي كه خداوند آن‌ها را آفريده تا اغتشاش كنند و مردم هم اختياري ندارند و بي‌بي‌سي و صداي آمريكا براي آنها تصميم‌گيري مي‌كنند، همواره در ايران وجود داشته است. معتقدم كه اين نگاه ما در همه مصيبت‌ها مشكلات و نارسايي‌هاي برخورد با رسانه‌ها در ايران است يعني كسانيكه اين شبكه‌ها را مي‌گردانند هيچ نقشي ندارند.
وي ادامه افزود: من عقلم مي‌رسد كه گردانندگان اين شبكه‌ها خط و سير سياسي را در گروه‌هايي از ايران نسبت به بقيه ترجيح مي‌دهند همه ما اغراض و تمايلات سياسي داريم منتهي سؤال اساسي اين است كه گفتن اينكه آنها اعتراض سياسي دارند يعني چه؟ شيوه رويارويي و تفسير دستگاهي يا بنگاهي مثل صداي آمريكا چگونه بايد باشد؟ فقط يك برخورد فرضيه توهم توطئه يا نه؟ اين نگاه فرضي توطئه به رسانه‌هاي بيگانه باعث شده است كه به ديگر ابعاد و مباحث رسانه توجهي نشده و مغفول بماند يعني ما نيامده‌ايم بگوييم اينها چه تأثيري بر فرهنگ دارند و نمي‌گوييم كه خانم‌ها و آقايان حاضر در اين شبكه‌ها با ظاهرشان تأثير مي‌گذارند يا نه؟ حتي برنامه‌هاي صدا و سيماي ما كه توليد مي‌شوند تا رويارو با برنامه‌‌هاي رسانه‌هاي بيگانه باشند سياسي هستند و فقط اخبار را پوشش مي‌دهند كه اصلا بردي ندارد چرا كه مخاطبان صدا و سيما نيز مي‌گويند صداي آمريكا نيز مانند شماست و يك كلاغ چهل كلاغ مي‌كنند.
زيباكلام تصريح كرد: رويكرد ما در برابر رسانه‌هاي بيگانه شكست خورده است در اين زمينه مي‌‌توان نظرسنجي كرد كه نمي‌كنند. برنامه‌هاي صدا و سيما كه افشاگرانه است چقدر در مخاطبان اثر داشته است؟ برنامه‌هايي كه صدا و سيما توليد مي‌كنند تا مردم گول صداي آمريكا و بي‌بي‌سي فارسي را نخورند چقدر تأثير داشته‌اند من بعد از 22 خرداد سال 88 بنا به دلايلي تصميم گرفتم كه ديگر با صداي آمريكا و بي‌بي‌سي فارسي همكاري نكنند و نكردم اما بگذاريد چيزي را صادقانه اعتراف كنم نگاه صداي آمريكا به من به عنوان يكي از مهمانان برنامه‌اش اين بود كه اگر گوشت جمهوري اسلامي را بخورم، استخوان آن را دور نمي‌اندازم و به قول آنها در نهايت آدم جمهوري اسلامي هستم و كسي هستم كه در نهايت معتقد است بايد نظام باشد درست هم تشخيص دادند.
وي ادامه داد: اعتقاد من اين است كه اين نظام به هر دليلي سقوط كند ما 50 يا 100 سال به عقب برمي‌گرديم و اين نظام بايد از درون اصلاح و درست شود. اين مطلب را وي او اي چي‌ها هم فهميده بودند من به دلايلي ترجيح دادم كه به صداي آمريكا نروم اما اصرار چالنگي اين بود كه حتما بايد بياييد يك شب چالنگي با اينكه سعي مي‌كرد خونسرد باشد با عصبانيت به من گفت: شما براي ما ناز مي‌كنيد، مي‌دانيد چرا ما دوست داريم شما به شبكه ما بيايد؟ براي اينكه شما براي ما مخاطب جمع مي‌كنيد نه عاشق شما هستيم و نه به مباحث شما علاقه‌اي داريم اما شما براي ما مخاطب مي‌آوريد و پس از برنامه‌‌هاي شما حجم ايميل‌ها و تلفن‌هاي ما چند برابر مي‌شود.
زيبا كلام اظهار داشت: چالنگي خطاب به من گفت: براي ما نه فحش‌هايي كه به شما مي‌دهند مهم است و نه آنهايي كه از شما تعريف و تمجيد مي‌كنند براي ما فقط يك چيز مهم است كه حجم ايميل‌ها بسيار مي‌شود چون در نهايت صداي امريكا بايد مخاطب داشته باشد.
وي در ادامه سخنان خود در جمع اساتيد و دانشجويان علوم ارتباطات عنوان داشت: ما اصلا متوجه اين نكته نشديم كه حتي صداي آمريكا نيز به دنبال اين است كه بايد به هر شكلي براي خود مخاطب جمع كند به نظر شما با رسانه‌اي كه نامش وي او اي است و خود را در اوج موفقيت مي‌داند اما مهمترين دغدغه‌اش جذب مخاطب است چطور بايد روبرو شد؟ جز اين است كه بايد با صلاح خود عليه او استفاده كرد آيا مقامات جمهوري اسلامي ايران هرگز به اين فكر كرده‌‌اند كه چطور مي‌توان مخاطبان آنها را گرفت به نظر من اين فكر هيچ وقت شكل نگرفت و براي مسئولان جمهوري اسلامي مطرح نشد و چيزهايي مطرح شد كه مو بر تن انسان سيخ مي‌كند مثلا چندي پيش يكي از مسئولان كشور گفت يكي از اهداف بي‌بي‌سي فارسي از بين بردن زبان فارسي است وقتي ما پيش‌نگاه چنيني داريم چه چيزي را بايد درست كنيم و چطور بايد با اين شبكه‌ها مبارزه كنيم.
زيباكلام در ادامه اين نشست در پاسخ به سؤالي پيرامون اينكه پس چطور بايد به تماشاي برنامه‌‌هاي رسانه‌هاي بيگانه نشست گفت: سعي كنيد صداي آمريكا را همانطور كه هست ببينيد در يك نگاه‌هاي ايدئولوژيك زده و بسته‌بندي‌هايي كه واقعا نيست نبينيد. عينك ويژه‌اي براي ديدن آن نزنيد آن را معمولي ببينيد به اين شيوه شما در برابر اين شبكه‌ها مقاوم مي‌شويد.
وي همچنين در پاسخ به سؤال ديگري درباره اينكه مگر بي‌بي‌سي فارسي قصد از بين بردن زبان فارسي را ندارد تصريح كرد: اگر بي‌بي‌سي فارس هدفش اين باشد كه زبان فارسي را از بين ببرد مثل اين است كه شاخه‌اي را كه رويش نشسته ببرد. مصدق در آخرين دفاعياتش يك حرف زد و گفت بزرگترين گناه من اين بود كه نفت را ملي كردم تا نفوذ خارجي‌ها را حذف كنم.
وي همچنين در پاسخ به سؤال ديگري با اين مضمون كه كاركنان و مجريان صداي آمريكا بهايي هستند و آن را به طور غير مستقيم اشاعه مي‌دهند گفت: من تا بحال نشنيده بودم كه پرسنل و گويندگان صداي امريكا اشاعه بهائيت مي‌كنند و اگر نظر مرا در مورد چنين شبكه‌هايي بخوانيد مي‌گويم اين شبكه‌ها نان بي‌همتي ما را مي‌خورند نه حرفه‌اي هستند و نه پرسنل و مصاحبه‌ شوندگان مطلع و درجه يكي دارند اما مخاطب اين شبكه در جمهوري اسلامي ايران است. شبكه صداي آمريكا در مصاحبه‌اي كه پاي ديگران را بسته‌اند موفق است اين شبكه را با بي‌بي‌سي فارسي مقايسه كنيد حتي يك كور و كر هم مي‌گويد كه بي‌بي‌سي فارس حرفه‌اي‌تر است و كسانيكه هر دو شبكه را مي‌بينند به بي‌بي‌سي اعتماد بيشتري دارند.
وي گفت: خيلي‌ها از روي عادت به شبكه صداي آمريكا نگاه مي‌كنند و پس از يك روز كاري با ديدن برنامه‌هاي صداي آمريكا انبساط خاطر مي‌كنند صداي آمريكا از هيچ لحاظي موفق‌ نيست و تنها نان بي كفايتي ما را مي‌خورد.
» ادامه مطلب

نخل طلای جشنواره کن برای تایلند

فیلم سینمایی «عمو بونمی که می‌تواند زندگی‌های‌ گذشته خود را به یاد بیاورد» ساخته آپیچاتپونگ ویراستاکول برنده جایزه نخل طلای شصت و سومین جشنواره فیلم کن شد.
مراسم اعطاء جوایز جشنواره کن سال 2010 یکشنبه شب در کاخ جشنواره برگزار شد و هیئت داوران بخش مسابقه بین‌الملل به ریاست تیم برتن فیلم آپیچاتپونگ ویراستاکول را شایسته دریافت جایزه برتر این دوره دانست.

«عمو بونمی که می‌تواند زندگی‌های‌ گذشته خود را به یاد بیاورد» یک فیلم جذاب و خلاقانه است که به مضامینی چون روح‌باوری و تناسخ می‌پردازد. فیلم جدید ویراستاکول اولین ساخته یک فیلمساز تایلندی است که برنده جایزه اصلی کن می‌شود. «عمو بونمی» از معدود فیلم‌های کاملا تحسین‌شده این دوره جشنواره بود، جشنواره‌ای که خیلی‌ها آن را از ضعیف‌ترین دوره‌های چند سال اخیر ارزیابی کرده‌اند. این فیلم در آخرین روزهای جشنواره نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.
تیم برتن رئیس داوران در یک نشست خبری، گفت: «دنیا کوچک‌تر، غربی‌تر، هالیوودی‌تر یا هرچه اسمش را بگذارید، شده، اما این فیلمی است که از چشم‌اندازی دیگر به دنیا نگاه می‌کند. دیدن این فیلم برای من مانند یک رویای شیرین و غریب بود.»
ویراستاکول که لباس کاملا سفید به تن داشت پس از دریافت جایزه به شوخی به برتن گفت: «از مدل موهایت خوشم آمد!»
کارگردان تایلندی که در دنیای سینما تنها به اسم «جو» شناخته می‌شود، سومین جایزه خود را از کن دریافت کرد. او سال 2005 با فیلم «اختلال استوایی» جایزه هیئت داوران را برد و سال 2002 نیز با فیلم Blissfully Yours برنده جایزه بخش نوعی نگاه شد.

جایزه بزرگ هیئت داوران به فیلم فرانسوی «خدایان و آدم‌ها» به کارگردانی خاویر بووا اعطاء شد. این فیلم درامی مبتنی بر واقعیت درباره راهب‌های کاتولیک فرانسوی است که سال 1996 در الجزایر گرفتار می‌شوند. بووا سال 1995 برای فیلم «یادت نرود که می‌میری» جایزه هیئت داوران کن را برده بود.

«رونوشت برابر اصل» به کارگردانی عباس کیارستمی که یکی از 19 فیلم بخش مسابقه جشنواره کن امسال بود، برنده جایزه بهترین بازیگر زن (ژولیت بینوش) شد. بینوش که تصویر او در پوستر جشنواره کن امسال نقش بسته، در این فیلم نقش صاحب یک گالری را بازی می‌کند که با نویسنده‌ای بریتانیایی آشنا می‌شود.

جایزه بهترین بازیگر مرد به طور مشترک به خاویر باردم برای فیلم «بیوتیفول» (الخاندرو گونزالز ایناریتو) و الیو جرمانو برای فیلم ایتالیایی «زندگی ما» (دانیل لوچتی) اعطاء شد.

ماتیو آمالریک بازیگر و کارگردان فرانسوی برای فیلم «در گردش» جایزه بهترین کارگردان را دریافت کرد. چهارمین تجربه کارگردانی بازیگر فیلم‌های «زنگ شیرجه و پروانه» و فیلم جیمز باندی «ذره‌ای آرامش» روز شنبه نیز برنده جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم (فیپرشی) شد.

لی چانگ-دونگ نویسنده و کارگردان کره‌ای برای فیلم «شاعری» جایزه بهترین فیلمنامه را برد. چانگ-دونگ که پارسال یکی از داوران کن بود، سال 2007 با فیلم «آفتاب مخفی» در بخش مسابقه حضور داشت که برنده جایزه بهترین بازیگر زن (جون دو-یون) شد.

«یک مرد در حال فریاد» ساخته محمد- صالح هارون فیلمساز اهل چاد برنده جایزه هیئت داوران شد. فیلم هارون پس از 13 سال اولین فیلم از جنوب صحرا در آفریقا بود که در بخش مسابقه کن نمایش داده شد.

فیلم مکزیکی «سال کبیسه» ساخته مایکل رو نیز جایزه دوربین طلایی بهترین فیلم اول را برد. این فیلم یکی از آثار بخش دو هفته کارگردانان بود. گائل گارسیا برنال بازیگر مکزیکی رئیس داوران جایزه دوربین طلایی بود.

شصت و سومین جشنواره فیلم کن 12 مه (22 اردیبهشت) با نمایش فیلم حماسی «رابین هود» به کارگردانی ریدلی اسکات آغاز ‌شد و یکشنبه شب با نمایش فیلم «درخت» با بازی شارلوت گینسبورگ و برگزاری مراسم اختتامیه به پایان رسید.

برندگان دیگر بخش‌های رسمی و جنبی این دوره جشنواره در روزهای قبل مشخص شدند.

فهرست برندگان بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره کن 63 به شرح زیر است:

جایزه نخل طلایی
«عمو بونمی که می‌تواند زندگی‌ گذشته خود را به یاد بیاورد»، آپیچاتپونگ ویراستاکول، اسپانیا/ تایلند/ آلمان / بریتانیا / فرانسه

جایزه بزرگ هیئت داوران
«خدایان و آدم‌ها»، خاویر بووا، فرانسه

جایزه بهترین کارگردان
ماتیو آمالریک، «در گردش»، فرانسه

جایزه هیئت داوران
«یک مرد در حال فریاد»، محمد- صالح هارون، فرانسه / بلژیک / چاد

جایزه بهترین بازیگر مرد
خاویر باردم، «بیوتیفول»، اسپانیا و مکزیک و الیو جرمانو، «زندگی ما»، ایتالیا

جایزه بهترین بازیگر زن
ژولیت بینوش، «رونوشت برابر اصل»، فرانسه / ایتالیا

جایزه بهترین فیلمنامه
لی چانگ-دونگ، «شاعری»، کره‌ جنوبی

* دیگر جوایز اصلی

جایزه دوربین طلایی (بهترین فیلم اول)
«سال کبیسه»، مایکل رو، مکزیک

جایزه نخل طلای بهترین فیلم کوتاه
Barking Island، سرژ آودیکیان، فرانسه

جایزه هیئت داوران
«میکی در حال استحمام»، فریدا کمپف، سوئد
» ادامه مطلب

"رابین هود" در صدر جدول فروش جهانی

فیلم "رابین هود" ساخته ریدلی اسکات در دومین هفته اکران جهانی صدر جدول را همچنان در اختیار دارد .
به گزارش هالیوود ریپورتر این در حالی است گرمای کم سابقه اروپا در این فصل از سال تاثیر به سزایی در کاهش استقبال عمومی از فیلم های در حال اکران گذاشته است.به طوری که استودیو های هالیوودی معتقدند موج گرمای امسال در اروپا روی فروش تمامی فیلم ها تاثیر یکسانی گذاشته است.
فیلم "رابین هود" که دو هفته پیش همزمان با نمایش به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن اکران جهانی خود را آغاز کرد ، در دومین هفته نمایش عمومی با افت 60 درصدی استقبال تماشاگر فروشی 30 میلیون دلاری داشت."رابین هود" در 7157 سالن سینمای 60 کشور در حال نمایش است. این فیلم که بازیگران محبوبی چون راسل کرو و کیت بلنشت را در نقش های اصلی دارد در مجموع تا کنون 125 میلیون دلار فروخته است.
نسخه سه بعدی انیمیشن " شرک جاودانی" که تنها در 9 کشور اکران خود را آغاز کرده با فروشی معادل 26 میلیون دلار جایگاه دوم جدول فروش جهانی را در اختیار دارد.
فیلم " شاهزاده پارسی : غبار زمان" محصول استودیوی دیزنی با فروش 18 میلیون دلاری در رده سوم فروش جهانی قرار گرفت.
رتبه چهارم جدول فروش اکران جهانی در اختیار فیلم " مرد آهنین 2" قرار دارد.این فیلم در چهارمین هفته اکران 3/13 میلیون دلار فروخته و مجموع فروش خود را به رقم 268 میلیون دلار رسانده است.
"چگونه اژدهای خود را آموزش دهیم" دیگر انیمیشن حاضر در جدول این هفته میزان فروش خود را به 235 میلیون دلار رساند.این محصول دریم ورکس هفته گذشته فروشی 2/10 میلیون دلاری داشت.
"آلیس در سرزمین عجایب" ساخته جدید تیم برتن دوازدهمین هفته اکران خود را با فروش 9/7 میلیون دلاری پشت سر گذاشت.این فیلم که هم اکنون عنوان پنجمین فیلم پر فروش تاریخ اکران جهانی را در اختیار دارد پس از سه ماه مجموع فروش خود را به 4/664 میلیون دلار رسانده است.
هفته گذشته فیلم " کپی برابر اصل" جدید ترین ساخته عباس کیارستمی در 180 سالن سینمای اروپا اکران شدو در مجموع 000/300 دلار فروخت.
» ادامه مطلب

مهدی مظلومی در گفتگو با مهر: فضای "باغ شیشه‌ای" بین ملودرام و طنز شناور است

فاطمه عودباشی:
می‌گوید:«با توجه به اینکه فضای این مجموعه بین ملودرام و طنز شناور است نیاز به بازیگرانی داشتم که وقتی در این فضا قرار می‌گیرند پیچیدگیهای درونی کاراکترها را به خوبی در بیاورند.»
مهدی مظلومی مجموعه‌های طنز "بدون شرح"، "بانکی‌ها"، "کمربندها را ببندید"، "لطفاً دور نزنیم"، "زندگی به شرط خنده" و ... ساخته است. از مدتی پیش پخش مجموعه تلویزیونی "باغ شیشه‌ای" به کارگردانی او از شبکه دو شروع شده و ادامه دارد.

* مجموعه "باغ شیشه‌ای" بین فضای ملودرام و طنز شناور است. چطور به این فضا رسیدید؟
ـ مهدی مظلومی، کارگردان: با توجه به پرداختهای افراطی که در مجموعه‌های طنز وجود داشت، تلویزیون مدتی به سمت تولید مجموعه‌های طنز نرفت و بیشتر مجموعه‌های ملودرام ساخته شد که البته این نوع مجموعه‌ها گرفتار همان مشکلات مجموعه‌های طنز شدند. به همین دلیل تصمیم گرفتم در مجموعه "باغ شیشه‌ای" به دنبال فضای جدیدی باشم که بین ملودرام و طنز شناور است. تا بتوانم لحظات خوش و ناخوش، گریه و خنده و ... را در کنار هم نشان دهم. مجموعه "باغ شیشه‌ای" با این نگاه تولید شد.

*با توجه به اینکه فضای جدیدی در این مجموعه تجربه کردید اما فضای "باغ شیشه‌ای" تا قسمتهای هفتم و هشتم برای مخاطب سرد بود و او را همراه نمی‌کرد. در مجموع قصه پیشرفت زیادی نداشت. البته این مسئله در دیگر مجموعه‌های شما مثل "بدون شرح" هم صدق پیدا می‌کند. چرا این مسئله در کارهای شما به چشم می‌خورد؟
ـ دلیل این مسئله غریبه بودن فضای آثارم برای مخاطبان است. مخاطب ناگهان با یک فضای جدید رو به رو می‌شود که در کارهای دیگر ندیده است. مجموعه "باغ شیشه‌ای" هم فارغ از این مسئله نیست. در این مجموعه از بازیگرانی استفاده شده که قبلاً چنین نقشهایی را تجربه نکرده بودند. روایت قصه غیر معمول است، مسلماً وقتی بیننده با این مسائل رو به رو می‌شود، ارتباط خوبی نمی‌گیرد. فضای قسمتهای ابتدایی "باغ شیشه‌ای" هم برای مخاطبان بیگانه بود، چرا که فضا جدید بود. همان طور که خودتان اشاره کردید این اتفاق در مجموعه "بدون شرح" هم افتاد، مخاطبان تا 20 قسمت اول پس می‌زدند، اما به مرور مخاطبان زیادی پیدا کرد. البته بینندگان وقتی این مجموعه دوباره تکرار شد حس اولیه را نداشتند. در آن مجموعه هم مخاطب ناگهان در یک فضای جدید قرار گرفته بود. من همیشه این هزینه را در کارهایم می‌کنم تا اثرم حرف جدیدی برای مخاطب داشته باشد. مشکلی نیست اثرم در ابتدا مخاطب ندارد. برایم همان مخاطب نسبی کافی است. حاضرم این ریسک را همیشه داشته باشم. اتفاقاً یکی از خبرنگاران مدتی پیش از من پرسید چرا کارهایم امضا ندارد و همیشه به دنبال یک تجربه جدید هستم. به او پاسخ دادم همین که من دنبال تنوع فضا در آثارم هستم تا زبان و لحن تازه‌ای برای مخاطب داشته باشد، امضای من است.

*با چند قسمت فیلمنامه آماده ضبط را شروع کردید و چقدر در متنی که نویسندگان نوشتند، دخل و تصرف کردید؟
- تصویربرداری را با 20 قسمت فیلمنامه آماده شروع کردیم. درباره قصه هم مرتب با پیام گپ می‌زدم. بعد از اینکه او فیلمنامه را می‌نوشت من بازنویسی می‌کردم. البته من و پیام اختلاف سلیقه درباره نوع روایت مجموعه "باغ شیشه‌ای" داشتیم و در بخشهایی او با من مخالفت می‌کرد، اما من روی این روایت که شاهد آن هستید، تاکید داشتم که از زبان مرده قصه شروع شود. می‌خواستم فضای آینده و حال، مرگ و زندگی را در هم عجین کنم. مسلماً انتخاب چنین روایتی برای نویسنده ترسناک است که آیا کار خوبی می‌شود یا نه؟ به هر حال وقتی پیام قصه‌ها را می‌نوشت، من پشت سر او حرکت می‌کردم و قصه را بازنویسی می‌کردم.

*اختلاف سلیقه شما با نویسنده منجر به مشکلی نشد؟
ـ نه، گرچه برخی مواقع فشار کاری داشتیم، اما در نهایت کار انجام شد.

*در مجموعه "باغ شیشه‌ای" از نریشن استفاده کردید. ضرورت این نریشن چه بود؟
- با توجه به اینکه می‌خواستم زندگی و مرگ را در هم ادغام کنم، این نوع روایت انتخاب شد. البته بیشتر می‌توان گفت روایت تا نریشن.

*در این مجموعه از بازیگرانی مثل فرامرز قربییان، مهتاج نجومی و ... استفاده کردید که قبلاً تجربه بازی در یک مجموعه طنز شبانه را نداشتند. چه شد آنها را انتخاب کردید؟
- من دنبال بازیگر خوب برای "باغ شیشه‌ای" می‌گشتم نه بازیگر کمدی. با توجه به اینکه فضای این سریال بین ملودرام و طنز شناور است، به همین دلیل نیاز به بازیگرانی داشتم که وقتی در این فضا قرار می‌گیرند پیچیدگی‌های درونی کاراکترها را به خوبی در بیاورند. نمی‌خواستم از بازیگران طنز استفاده کنم که جذابیت آنها در بامزه بودن ویژگیهای بیرونی یک کاراکتر است. قرار نبود قریبیان جنس بازی اویسی را داشته باشد یا مهتاج نجومی، هومن برق‌نورد، خاطره حاتمی و ... جنس بازی‌شان مثل بازیگران طنز باشد.

*چطور شد هومن برق‌نورد را برای بازیگردانی مجموعه "باغ شیشه‌ای" انتخاب کردید؟ او سابقه بازیگردانی نداشت. شنیده بودیم فرهاد آئیش قرار است بازیگردان این پروژه باشد، چرا از بازیگردانی مجموعه انصراف داد؟
- از ابتدا هم قرار نبود آقای آئیش بازیگردان "باغ شیشه‌ای" باشد، چرا که مشغله زیادی داشت. گرچه او قبلاً مشاور چند کارم بود و از تجربه او استفاده کردم. در یکی یا دو تا از کارهایم هم به عنوان بازیگردان حضور داشت. من نیاز به فردی داشتم که تمام وقت در پروژه باشد. با توجه به اینکه قبلاً بازی‌های برق‌نورد را دیده بودم و می‌دانستم او درک درستی از بازی در هر پروژه‌ای دارد، به همین دلیل از او خواستم بازیگردان "باغ شیشه‌ای" باشد. سلایق ما خیلی به هم نزدیک بود.

* تضادهای شخصیت ایرج که بین سنت و مدرنیته درگیر است، یکدست در نیامده است و شخصیت متزلزلی دارد.
ـ این برداشت شما به عنوان مخاطب است. البته همین که این درگیری را فهمیدید، نشان می‌دهد توانسته‌ایم این تضادها را نشان دهیم، حال اگر انتظار بیشتری وجود داشت که ما نتوانستیم آن را برآورد کنیم، ایراد به ما برمی‌گردد.

*چرا در این مجموعه مشارکتی تبلیغ گاز خیلی گل درشت انجام شده و با ظرافت به تبلیغ گاز پرداخت نکردید؟ گویا بدون فکر تبلیغ گاز گنجانده شده است؟
- با نظر شما موافق نیستم. اگر ممکن است مثالی بزنید.

*مثلاً در صحنه‌ای که سپیده (خاطره حاتمی) ناراحت بود. وقتی مادرش کنار او می‌آید خیلی مستقیم به او می‌گوید که دلیل ناراحتی‌اش به خاطر مشکلی است که برای گاز همسایه پیش آمده یا ...
- دراین مجموعه ما قصد نداشتیم گل درشت مصرف درست گاز را تبلیغ کنیم. اگر این طور در نیامده است این ایراد به ما برمی‌گردد، اما سعی کردم تمام شخصیت‌ها مثل قربان، سپیده و ... به جا درباره گاز دیالوگ‌هایی بگویند.

*استقبال از مجموعه "باغ شیشه‌ای" چگونه بوده؟ هنوز بازتابی از سوی سازمان صدا و سیما اعلام نشده است، نظرسنجی صورت نگرفته است؟
ـ نه، نظرسنجی انجام نشده است. شاید زود باشد برای یک مجموعه 45 قسمتی که تاکنون 15 قسمت از آن پخش شده است، اما بازتاب‌هایی که خودم داشتیم، نشان می‌دهد مخاطب خاص با این مجموعه ارتباط بیشتری برقرار کردند و مخاطب عام در حال ارتباط گرفتن با این مجموعه هستند.
» ادامه مطلب