آلبوم «سبزه ریزه میزه» با صدای حمید جبلی منتشر می‌شود



حمید جبلی این‌بار سراغ تجربه آلبوم رفته و همکاری خود را با ملیحه سعیدی و تنظیم سامان احتشامی در آلبوم «سبزه ریزه میزه» کامل کرده است. به گزارش ایلنا، حمید جبلی که او را به‌عنوان بازیگر طنز می‌شناسیم؛ برای نخستین بار در آلبوم موسیقی «سبزه ریزه میزه» به آهنگسازی ملیحه سعیدی برای کودکان خوانده است.
ملیحه سعیدی‏، آهنگساز و نوازنده قانون، گفت: «این آلبوم که در ژانر موسیقی کودک منتشر شده، به‌نوعی آموزش ردیف موسیقی ایرانی برای کودکان است که در مجموعه‌های بعدی سایر دستگاه‌ها را نیز معرفی می‌کنم. اثر موسیقایی «سبزه ریزه میزه»‏ شامل 14 قطعه در دستگاه ماهور و آواز اصفهان است که اشعار آن را مصطفی رحماندوست سروده است.»
در این آلبوم که تنظیم‌ آن برعهده سامان احتشامی بوده، قطعاتی چون نریشن،‌ السون و ولسون، ‌سروناز، لالایی، فوتبال، ‌کوچولو، نان و پنیر و پونه، ‌چشماش قشنگه، ‌سبز بهار، ‌گل پونه، گل و گلدون، گل‌پسر و سلام وجود دارد.
همچنین به‌گفته سعیدی، در این اثر؛ سارا آستارکی، سامان احتشامی،‌ بابک شهرکی و رسا اژدری به‌عنوان گروه کر، حمید جبلی را همراهی کرده‌اند. او گفت: «از صدای حمید جبلی که محبوبیت زیادی نزد کودکان و سابقه خوانندگی در بعضی از فیلم‌های سینمایی مانند کلاه قرمزی و سروناز را دارد، به‌منظور تأثیرگذاری بیشتر استفاده کردم.»
» ادامه مطلب

بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی به تعویق افتاد

برگزاری سومین بزرگداشت "حکیم ابوالقاسم فردوسی" به دلیل اعلام تعطیلی روزهای 25 و 26 اردیبهشت از سوی هیئت دولت، به تعویق افتاد. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر، قرار بود در روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، جشنواره شاهنامه خوانی عشایر و آیین‌های پهلوانی نیز برگزار شود که این برنامه نیز دو هفته به تعویق افتاد.
علاقه‌مندان برای حضور در این برنامه می‌توانند در تاریخ 8 خرداد از ساعت 10 صبح تا 5 بعد ازظهر به فرهنگستان هنر واقع در خیابان ولی‌عصر، نرسیده به خیابان طالقانی، شماره 1552، سالن ایران مراجعه کنند.

 
» ادامه مطلب

بخش‌هایی از یک گفت‌و‌گوي منتشر نشده با زنده‌یاد نعمت حقيقي



1ـ تا لحظه‌اي كه اين چند نكته را، به‌اشاره و اختصار، مي‌نويسم، نديده‌ام كه كسي دربارة آقاي نعمت حقيقي، فيلم‌برداري كه با تصاوير سياه و سفيدش بسياري از نسل ما را به سينماي ايران علاقه‌مند كرد، مطلب مفصلي نوشته باشد. تنها مقالة مفصلي كه ديدم نويسندة يكي از سايت‌هاي معتبر از كتاب من: «خاطرات و خطرات فيلمبرداران سينماي ايران» استنساخ كرده، و پس از آن چند جا (بدون ذكر نام) چاپ شده بود.
2ـ نعمت حقيقي اهل گفت‌وگو و توي بوق كردن خودش نبود؛ احتياجي هم نداشت. باري به هر جهت و با بي‌انگيزگي حرف نمي‌زد، و كار نمي‌كرد. در اين ده‌پانزده سال اخير هم كه انگيزه‌اش را به‌كلي از دست داده بود. آن‌هايي كه، به‌اصرار، با وي گفت‌وگو كرده‌اند، آن‌جا كه ضبط صوت يا دوربين‌ تصوير‌برداري وسط مجلس بوده، شاهد بوده‌اند كه بايد با زور، با حوصله و با تكرار پرسش‌ها حرف را از دهانش بيرونش مي‌كشيدند.
3ـ دو بار با حقيقي گفت‌وگوي مفصل داشتم: يك بار با ضبط صورت در شهريور 1374 براي درج در كتاب «خاطرات و خطرات فيلمبرداران سينماي ايران»، و يك بار هم با دوربين تصويربرداري در بهار 1388، و هر دو بار هم با امساك حرف زد، و هر بار گفت‌وگوها آن‌قدر به درازا كشيد كه در جاهايي سرِ ذوق مي‌آمد، و زبانش باز مي‌شد. گفت‌وگوي آخرمان ناقص ماند. پس از آن چند بار تماس گرفت، كه گفت‌وگو را كامل كنيم، كه نشد. در زمستان سال پيش براي نوشتن مدخلي با وي تماس گرفتم، كه گفت آماده است همة حرف‌هاي نزده‌اش را بزند، كه متأسفانه گمان كردم، هنوز فرصت برايش باقي است، كه نبود.
3ـ من و دوستانم جواد طوسي و سيمون سيمونيان در مدت يك سال و اندي، بيش از يكصد گفت‌وگوي مفصل تصويري با عنوان «تاريخ شفاهي سينماي ايران» براي موزة سينما انجام داديم، كه متأسفانه تعدادي از هنرمندان طرف گفت‌وگوي ما، چندي بعد، يك به‌يك، رخ در نقاب خاك كشيدند، كه نعمت حقيقي هم يكي از آن‌ها است. بارها گفتيم و نوشتيم كه خوب است از اين گفت‌وگوها، براي مراسم تجليلي از هنرمندان، گزيده‌هايي تدوين و نمايش داده شود، يا دست‌كم سر گورِ آن‌ها به‌نمايش دربيايد! كه گوش شنوا و همتي نيافتيم.
4ـ مختصري از حرف‌هاي نعمت حقيقي، كه در زير درج است، لحظه‌هاي كوتاهي از 6ـ5 ساعت گفت‌وگوي با او است، كه فقط سه‌چهار ساعت فرصت داشتم نوار آن‌را بيابم، و لحظه‌هايي از آن‌را پياده كنم. در لحن و حرف‌هايي كه رد و بدل شده دخل و تصرفي نكردم، چون به‌نظرم به‌اين شكل زنده‌تر و صميمي‌تر مي‌آيد. نعمت حقيقي براي امثال من همواره دوستي صميمي و با تصاوير سياه و سفيدش زنده است.
عباس بهارلو
***
عباس بهارلو: جناب حقيقي روال اين گفت‌وگو، مثل همان گفت‌وگويي كه ده‌پانزده سال پيش با هم داشتيم، قرار است از سال‌هاي كودكي شما باشد تا به‌امروز، و طبعاً مقداري مفصل‌تر، و حرف‌هايي كه آن‌جا نزديم، و جاهاي ديگر، اين‌جا مطرح شود؛ تا يادگار بماند براي آيندگان.
نعمت حقيقي: مي‌شه غلام جان، قبلش يك سؤال كنم. به چه مناسبت، اصلاً چه اهميتي داره، كه من كي به‌دنيا اومدم، كجا به‌دنيا اومدم، چه جوري...
بهارلو: چه اهميتي داره؟
حقيقي: آره.
بهارلو: اهميتش اينه كه تو كم‌تر مصاحبه كردي، چه در سال‌هاي چهل و پنجاه و چه در سال‌هاي اخير. بالاخره براي ثبت در تاريخ و استفادة آيندگان حتماً لازم مي‌شود؛ حالا اين آيندگان مي‌تواند آدم‌هاي پنجاه سال، صد سال آينده باشن يا همين چند ماه آينده. البته اميدوارم كه اين نوارها بمونند، و استفاده بشن. بنابراين بهتره تصوير و تصور دقيق‌تري از تو وجود داشته باشه.
حقيقي: بهتره موقعي استفاده بشه كه خود ما هستيم...
بهارلو: نه منظورم اينه كه مي‌تونه تا آن موقع هم مورد استفاده قرار بگيره.
حقيقي: قبول. در سوم خرداد 1318 در تهران، در خيابوني كه اون موقع اسمش خيابان شاه بود، به‌دنيا اومدم. سال 36ـ35 وارد كار سينما شدم. حالا هم كه خدمت شما هستم. نيم قرنه.
بهارلو: نعمت داري كارو سخت مي‌كني.
حقيقي: چرا؟
بهارلو: اگه قراره من يه كلمه بگم تو هم يه كلمه جواب بدي كه كارمون پيش نمي‌ره.
حقيقي: نه ديگه، چيزه... آدم خوشش نمي‌ياد دربارة خودش حرف بزنه...
بهارلو: از اون پرسه‌گردي‌هاي خيابان لاله‌زار، اون خفقان كلاس درس و مدرسه، به گفتة خودت اون محيط بشاش و پر طراوت سينما بگو...
حقيقي: خب، غلام تو كه همة اينا رو خوب مي‌دوني...
بهارلو: قرار نيست به من بگي، گفتم كه براي استفادة آيندگان...
حقيقي: [بازي درمي‌آورد. يك جلد كتاب «صد چهرة سينما» را كه برايش برده بودم، باز مي‌كند، و چند سطري از ابتداي مطالبي را كه دربارة خودش نوشته بودم مي‌خواند] خب اينا رو كه نوشتي...
بهارلو: داري اذيت مي‌كني... اون نثر و روايته منه از تو، نثر و روايت تو نيست از خودت...
حقيقي: نه جان تو، خوبه ديگه... (مي‌خنديم) بايد اين‌جوري بگم، كه از همان ابتدا همة كار و فعاليت من تو كار سينما بود تا اين‌كه فيلم چشمه آربي اوانسيان پيش آمد. فيلم‌هاي مستند، فيلم‌هاي تبليغاتي و اين جور چيزها هم كار كردم، يا فيلم‌هاي نصفه نيمه... تا اين‌كه...
بهارلو: مستندها رو با كي‌ها كار كردي؟
حقيقي: مستندها را با فرخ غفاري، جلال مقدم، از اين جور آدما؛ فيلم‌هاي نفتي بود. يه پروژه‌اي بود، اسم قشنگي داشت: چم. اسمش به كاري كه مي‌كردن مي‌اومد. مي‌خواستن خط لوله‌اي بكشن از مناطق نفتي به ترمينال بزرگي در خارگ، تا كشتي‌هاي بزرگ نفتي پهلو بگيرن، و نفتو ببرن. هر ماه، پس از پيشرفت كار، ما رو صدا مي‌كردن، مي‌رفتيم، فيلم مي‌گرفتيم... [اين‌جا را آقاي حقيقي كه سر حال آمده بود، به تفصيل توضيح داده است، و من كه براي پياده كردن بخش‌هاي كوتاهي از گفت‌وگو وقتم تنگ است، كوتاه مي‌آيم.]
بهارلو: قبل از فيلم مستند يه دوره عكاسي هم كرده بودي؟
حقيقي: من كارمو با عكاسي شروع كردم، از گل و درخت و چيزايي كه دور و اطرافم مي‌ديدم.
بهارلو: علاقة به عكاسي و بعد فيلم‌برداري چه‌طوري در تو ايجاد شد؟
حقيقي: اين دو تا خيلي به‌هم نزديكند. خيلي‌ها اين‌جوري‌اند. امير نادري، علي‌رضا زرين‌دست، محمود كلاري...
بهارلو: خود علاقة به عكاسي چه‌طوري ايجاد شد، تأثيرِ اخوي‌ات بود...
حقيقي: همة اينا رو بهتر از خود من مي‌دوني، كُدها را هم مي‌دي...
بهارلو: خب چه كار كنم، تو كه حرف نمي‌زني...
حقيقي: دارم مي‌گم ديگه، چه طوري بگم. (مي‌خندد) برادرم واقعاً مشوق اصلي من بود. خيلي آدم جالبي بود، عكاس خوبي بود، كوه‌نورد بود، نقاش بود، خيلي ـ يه آدم جامع‌الاطراف، و خيلي هم نازنين و خوب. خب چون آدم كاملي بود، همش دلم مي‌خواست اداي اونو دربيارم. كوه مي‌رفتم، نقاشي مي‌كردم، عكاسي مي‌كردم، خلاصه او بود كه تأثير اوليه رو ـ رو من گذاشت. در يكي از اين سفراي خانوادگي كه دوازده... سيزده سالم نبود، چون من از سيزده بدم مياد، رفته بوديم شمال با عموام‌ اينا. برادرم يه دوربين جعبه‌اي خيلي قديمي داشت: «باكس كمرا». يه رول 120 مي‌خورد كه باش هشت تا عكس مي‌گرفتن. حالا اينا مهم نيست. ما رفتيم و من وانمود كردم كه عكس‌هايي از عمو و دختر عموام مي‌گيرم. اون موقع آتليه‌اي بود در خيابان نادري كه بردارم و محمود پاكزاد اون‌جا مي‌رفتند. وقتي عكسا رو چاپ كردن، من عكسي از يه خانم گرفته بودم كه چادرش را به كمرش گره كرده بود و داشت حصيري را با جاروب مي‌شست. برادرم عكس را به پاكزاد نشون داد و گفت: ببين اينم مثل اين‌كه تنش مي‌خاره. به من نگفت، فقط به اون گفت. اما باعث تشويق من شد. ديگه هيچي، شروع كردم به عكس گرفتن، از شكوفه، از گل و بوته، و گنجشك، كه با نخ مي‌بستيم‌شان كه نپرند، تا عكس‌شان را بگيريم.
بهارلو: اينا كه مي‌گي مال چه سال‌هايه؟
حقيقي: 15ـ14 سالگي. آرزوي من اين بود، از خيابون استانبول كه رد مي‌شدم، يه مغازه بود كه يه دوربين «نيكون» با يك لنز بزرگ داشت، خيلي دوست داشتم مال من مي‌بود... ببخشيد مي‌تونم يه ليوان آب بخورم، بعضي روزا كه خيلي حرف مي‌زنم دهانم خشك مي‌شه.
بهارلو: كدوم حرف زدن، هنوز كه اولشه...
(حدود سه ساعت بعد. قطعة زير از نوار سوم استنساخ شده است)
بهارلو: از خاطره‌ها و تجربه‌هاي فيلم «نفرين» بگو.
حقيقي: والا چي بگم. گمان مي‌كنم آدم وقتي دربارة خاطراتش صحبت مي‌كنه، راجع به كارهايي كه كرده، سواي مسايل ارزشي... نه فرهنگي كه دارن، يه جور «فلاش‌بك» به دوره‌اي از زندگي مي‌زنه، فارغ از اين‌كه چه كاري بوده، و چه چيزي بوده، به‌دليل حضور بعضي‌ها، به‌دليل حضور حتي متن، حتي... حتي حضور تأثير يك تكه از جامعة اون روزگار... وقتي با هم جمع مي‌شن يه چيز مخصوصي براي آدم مي‌سازن. مي‌خوام اينو بگم كه اين مقاطع زماني، كه هر كدوم يه كاري انجام داديم، تنها اون كار يا آدمايي كه با هم كار كرديم نيستن كه اهميت دارن، مثلاً حال و هواي اون زمان يا جغرافيا هم در ذهنيت و خاطرة آدم تأثير مي‌ذاره. ما براي نفرين در جزيرة مينو كار كرديم. من، بعد از تهران، خيلي از اوقات زندگي‌ام را در آبادان گذراندم. به همين دليل آبادان و آدماي اون‌جا را خيلي دوست دارم. به هر حال مي‌خوام بگم كه مجموعه‌اي از همة عوامل است كه باعث مي‌شه يه كار براي آدم به‌صورت خاطره يا تجربه دربياد. نمي‌دونم چه جوري برات بگم. مثلاً شب در كنار رودخانه و تصوير چراغايي كه توي آب منعكس مي‌شد، و مسافرخانه‌اي كه توش اقامت كرده بوديم، و فكر مي‌كنم بازمانده‌اي از دورة انگليسا بود، و به سبك كاروان‌سراهاي قديم ساخته شده بود، همه‌اش خاطره و تجربه است. توي باغش درخت كُنار بود، و گل‌هاي كاغذي، با چه رنگايي، كه بهترين‌هاش را در همان آبادان ديدم، و درخت‌هايي كه چه بوهايي داشتند، و البته حضور ناصر تقوايي و فخري خوروش، دعواها و البته خود كار هم براي خودش دنيايي داشت؛ يا آن اتاقكي كه با عملگي خودمان ساختيم تا راحت توش كار كنيم. نه مثل اين خانه‌هاي اجاره‌اي كه الان گروه‌هاي توليد اجاره مي‌كنند و مي‌روند و كارشان را انجام مي‌دهند. وقتي نقشة خانه را كشيديم، و ساختيم، و شب رفتيم در همان مسافرخانة خليج خوابيديم، طوفان شد، و رعد و برق، و همة خانه را درهم ريخت؛ به‌جز چند تا ديوار، و صبح زود، عملگي دو مرتبة ما، از اول. با اين همه خيلي خوب بود، و در عين خستگي حال خوبي داشتيم.
(حدود پنج ساعت بعد. قطعة زير از نوار آخر استنساخ شده است)
بهارلو: چرا در دهة 1370 كم‌كار شدي، و در دهة 1380 هم اساساً كار نكردي؟
حقيقي: بخش اصليش اينه كه روي سناريوهايي كه پيشنهاد مي‌شد حساسيت داشتم. دلم مي‌خواد فيلمي را كه براي كار مي‌پذيرم دوست داشته باشم. دليل مهم‌ترش اينه كه كارم فيلمبرداريه، ولي شغلم فيلم‌برداري نيست. مثلاً خودم هميشه دوست داشتم كارگرداني كنم، ولي اون‌قدر براي فيلم‌برداري ارزش قايلم كه فكر مي‌كنم زوده. اصلاً فكر نكرده‌ام حالا كه چپ و راست آدم‌هايي مي‌آيند و اسم كارگردان روي خودشون مي‌ذارن، منم يك قصه را دكوپاژ كنم و فيلم بسازم؛ يعني همان وسوسه‌اي كه گريبان خيلي‌ها را گرفته، و روز به‌روز هم بيش‌تر مي‌گيره. خيلي‌ها نمي‌دونند كه چه استعداد و دانشي بايد در وجود هر آدمي باشد كه بتونه به‌سوي كارگرداني بره. من حتي از فيلم‌هايي كه در كانون و تلويزيون ساخته‌ام پشيمانم. زماني دلم مي‌خواست فيلم بسازم، ولي هميشه فكر مي‌كردم زوده. همه مي‌دونند كه هر فيلم‌برداري با دو سه فيلم تكنيك‌هاي كارگرداني را ياد مي‌گيره، ولي من اين جوري نگاه نمي‌كنم. كارگرداني را سهل و آسان نمي‌دانم، و فكر مي‌كنم سينما فراتر از اين‌ها است. الان كه به‌نظر مي‌رسه حتي خيلي‌ها به فيلم‌بردار هم اهميتي نمي‌دن.
» ادامه مطلب

اکران «دختران» بعد از «آل»


در جلسه شوراي صنفي نمايش مقرر شد كه فيلم سينمايي «دختران» به كارگرداني قاسم جعفري پس از پايان اكران عمومي «آل» راهي اكران سينماها در گروه آفريقا شود.علي سرتيپي سخنگوي شوراي صنفي نمايش در اين باره گفت: در جلسه امروز شوراي صنفي نمايش، قرارداد فيلم«دختران»(قاسم جعفري) ثبت شد و پس از پايان اكران عمومي «آل»(بهرام بهراميان) روانه اكران مي‌شود.
براساس اين گزارش،«دختران» توسط فيلميران در گروه سينمايي آفريقا به روي پرده مي‌رود.
قاسم جعفري در خصوص جديدترين فيلم سينمايي خود گفت:دختران جزء دغدغه‌هاي هميشگي‌ام بوده كه شرايط حاكم بر اقتصاد سينماي ايران متأسفانه امكان توليد زودتر آن را به من نداد. نگاه اجتماعي جاري در فيلم را دوست دارم و اميدوارم در فيلم‌هاي بعدي‌ام نيز بتوانم مسير را ادامه دهم.
او خاطر نشان كرد:فيلم‌هايي با مضاميني انساني، ساختي ساده و فارغ از هياهوي بدنه سينما، اين فيلم به تمام دختران سرزمين ايران تقديم شده و اميدوارم بتواند تاثيري در نگاه جامعه به دختران داشته باشد
آخرين فيلم اكران شده جعفري «مجنون ليلي» بود كه نوروز 87 به نمايش درآمد و جزء پرفروش‌هاي سال شد و قرار است «دختران» همزمان در بيست سينماي تهران و بيست سينما در شهرستان‌ها به نمايش در آيد.
براساس اين گزارش، «دختران» داستان سرگشتگي و روزمر‌گي سه دختر نوجوان و در آستانه بلوغ به نام‌هاي ياسي، مانلي و شوكا است و ساختي متفاوت نسبت به ديگر آثار اين كارگردان دارد.
» ادامه مطلب

باربد طاهري، فيلمبردار و تهیه‌کننده قدیمی سینمای ایران، درگذشت

باربد طاهري فيلمبردار و تهيه‌کننده سينما 17 ارديبهشت در بيمارستاني در سن خوزه در شمال کاليفرنيا در گذشت. باربد طاهري متولد 1321 در آبادان، کارش را در سينما با تهيه‌کنند‌گي فيلم «خداحافظ رفيق»(امير نادري) آغاز کرد و در ادامه ضمن تهيه فيلم «رگبار» بهرام بيضايي به عنوان فيلمبردار نيز فعاليت خود را در سينماي ايران ادامه داد.
تهيه‌کنند‌گي فيلم‌هاي «خدا حافظ رفيق»(اميرنادري)،«زير پوست شب»(فريدون گله)،«سمک عيار»،«خانه قمر خانم» و فيلم «سقوط 57» که درباره مبارزات مردمي و سقوظ رژيم شاه است،از ديگر فعاليت‌هاي «باربد طاهري» پيش از انقلاب بود.
او بعد از انقلاب ايران را به مقصد آمريکار ترک کرد و در سن 68 سالگي دارفاني را وداع گفت.
» ادامه مطلب

رابطه موتزارت و هوش

دانشمندان اتریشی در تحقیقات خود عقیده ای را که از سال 1993 شکل گرفته و نشان می دهد که گوش دادن به موسیقی موتزارت افراد را باهوش می کند رد کردند. در سال 1993 دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا با بررسی 36 دانش آموز دریافتند که گوش دادن به موسیقی موجب افزایش هوش می شود و این پدیده را "اثر موتزارت" نامگذاری کردند اما اکنون محققان دانشکده روانشناسی دانشگاه وین با بررسی نتایج 40 تحقیق از سراسر دنیا که بر روی سه هزار نفر انجام شده بود نشان دادند که "اثر موتزارت" وجود ندارد.
مطالعاتی که در سال 93 انجام شد نشان می داد نوجوانانی که به سونات 1781 موتزارت برای دو پیانو در "دوی ماژور" گوش می دادند نسبت به کسانی که در اتاق ساکت قرار داشتند و یا به موسیقی های دیگری گوش می دادند توانایی اجرایی بهتری داشتند.
اکنون محققان اتریشی اظهار داشتند: "بررسیهای ما نشان داد افرادی که در کل به موسیقی (موتزارت و یا هر نوع دیگری از موسیقی) گوش می دهند نتایج اجرایی بهتری نسبت به کسانی که در اتاق ساکت بودند داشتند. همچنین ما می دانیم که قدرت اجرایی تمام مردم وقتی در معرض یک محرک قرار می گیرند افزایش می یابد."
براساس گزارش خبرگزاری فرانسه، زمانی که مقاله دانشمندان کالیفرنیایی در مجله نیچر منتشر شد تاثیر قابل توجهی بر روی افکار عمومی آمریکا گذاشت به طوری که مردم علاقه زیادی به گوش دادن و نواختن موسیقی کلاسیک پیدا کردند.
دانشمندان وینی افزودند: "ما به همه توصیه می کنیم که به موسیقی موتزارت گوش دهند اما این بدان معنی نیست که تواناییهای شناختی مردمی که به این امید موتزارت گوش می دهند بهبود می یابد."
» ادامه مطلب

فیلم جدید قدکچیان

کامران قدکچیان تصویربرداری فیلم تلویزیونی "پله جهنم" را به زودی شروع می‌کند. فیلمنامه این فیلم را علیرضا محمودی نوشته که داستانی درباره پرونده‌های اقتصادی دارد و آرمان زرین‌کوب تهیه کننده آن است. آرمان زرین‌کوب تهیه‌کنندگی مجموعه‌های "ستایش" و "مرگ تدریجی یک رویا" را در کارنامه دارد. این تهیه‌کننده و کارگردان پارسال فیلم 90 دقیقه‌ای "12 روی هشت" را ساختند. کامران قدکچیان فیلمهای سینمایی "فاصله"، "زخمی"، "آواز تهران"، "بهشت پنهان" و... را در کارنامه دارد.
» ادامه مطلب

جشن خانه موسیقی در سالن میلاد

برگزاری دهمین جشن خانه موسیقی در تاریخ 10 مهرماه ساعت 20 در سالن همایش های برج میلاد از نظر هیئت مدیره خانه قطعی شد.
حمیدرضا نوربخش دبیر دهمین دوره جشن خانه موسیقی با اعلام این خبر و با اشاره به اینکه هنوز با سالن میلاد صحبت قطعی نشده است گفت : طبق برنامه ریزی انجام شده در جشن خانه موسیقی ضمن تقدیر از هنرمندان پیشکسوت به برگزیدگان در سه بخش جایزه مشکاتیان، بررسی کتاب های موسیقی و آلبوم های برتر در بخش موسیقی سنتی و کلاسیک تندیس خانه موسیقی اهدا می شود؛ از همین رو داوری ها در این سه بخش انجام می شود و سه گروه از داوران به طور مجزا آثار را بررسی خواهند کرد.  
او در ادامه به چگونگی انتخاب بهترین های بخش ویژه جایزه مشکاتیان اشاره کرد و گفت : در این بخش دو انتخاب داریم به این ترتیب که به بهترین قطعه ضربی که برپایه ضرب های خاص نواخته شود جایزه اهدا می شود و بعد به بهترین سنتور نواز تندیس جشن خانه موسیقی اهدا می گردد.
دبیر دهمین دوره جشن خانه موسیقی در ادامه گفت : اجرای گروه های موسیقی در طول برنامه از دیگر برنامه هایی است که ترتیب داده شده و مذاکرات اولیه با برخی گروه های شاخص در حوزه موسیقی انجام شده ولی هنوز به تصمیم نهایی نرسیده ایم.    
وی در پایان متذکر شد : نهم مهرماه روز جهانی موسیقی است و طبق روال باید در این روز جشن خانه موسیقی را برگزار می کردیم اما چون این تاریخ به روز جمعه افتاده و خالی بودن سالن در ایام تعطیل هم سخت است تصمیم گرفتیم این دوره از جشن خانه موسیقی را ده مهرماه برگزار کنیم. 
» ادامه مطلب


بعد از گذشت چند هفته از خبر تحویل تئاتر نصر به عنوان یکی از قدیمی‌ترین سالن‌های تئاتری ایران و همچنین یکی از میراث فرهنگی کشور توسط اداره‌کل هنرهای نمایشی بدون انجام هیچ اقدام مناسبی در جهت بازسازی این سالن تئاتری به جهاد دانشگاهی، کماکان هیچگونه تصمیم  مشخصی در خصوص حفظ این میراث فرهنگی گرفته نشده است.
این در حالی است که تئاتر نصر در وضعیت نامطلوبی به‌سر می‌برد و کمیته امداد نیز به عنوان مالک اصلی آن هیچگونه اقدامی را در جهت بازسازی و حفظ تئاتر نصر انجام نداده است. محمدنبی مطلبی مدیرکل اجرایی فرهنگی جهاد دانشگاهی که پیش‌تراز تحویل تئاتر نصر توسط اداره‌کل هنرهای نمایشی خبر داده بود درباره وضعیت کنونی تئاتر نصر و اقدامات صورت گرفته درباره مشخص شدن وضعیت کنونی گفت: هنوز وضعیت تئاتر نصر بلاتکلیف مانده است و هیچ اقدام خاصی در این راستا انجام نشده است.
او خاطرنشان کرد: ما هنوز تحویل تئاتر نصر توسط اداره‌کل هنرهای نمایشی را عملیاتی نکرده‌ایم و صحبتی نیز با کمیته امداد انجام نشده و وضعیت تئاتر نصر به همان شکل سابق باقی مانده است.
سال 86 فرسودگی و ریزش سقف تئاتر نصر باعث شد تا تفاهم‌ نامه‌ای بین اداره‌کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد و جهاد دانشگاهی امضا شود که طی آن بازسازی و بهره‌برداری تئاتر نصر در یک دوره سه ساله در اختیار اداره‌کل هنرهای نمایشی قرار بگیرد. اما اداره‌کل هنرهای نمایشی قصد دارد بعد از گذشته سه سال بدون هیچ اقدام مؤثری تئاتر نصر را جهاد دانشگاهی تحویل دهد.
طبق شنیده‌ها اداره‌کل هنرهای نمایشی بودجه لازم برای بازسازی تئاتر نصر را در اختیار ندارد و معاونت هنری نیز در این باره اقدام خاصی را انجام نداده است. از طرفی کمیته امداد نیز به عنوان مالک تئاتر نصر هیچگونه اقدامی را در خصوص حفظ و نگهداری این میراث فرهنگی انجام نمی‌دهد.
عدم توجه مسئولان باعث شده تا یکی از قدیمی‌ترین سالن‌های تئاتر ایران به دلیل فرسودگی در خطر نابودی قرار بگیرد و مراکز و نهادهای مربوطه نیز نسبت به این موضوع بی‌تفاوت هستند.
» ادامه مطلب

«احمد محمود» به نمایشگاه کتاب آمد

کتاب "احمد محمود" که شامل گفتگوی حبیب باوی‌ساجد با چهره‌های مطرح سینمایی و ادبی ایران درباره زندگی و آثار این نویسنده اهل جنوب و نیز خطه ادب‌پرور خوزستان است در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه شد. به گزارش  مهر، محمود دولت‌آبادی، داریوش مهرجویی، ابراهیم یونسی، نجف دریابندری، محمد‌علی سجادی، ناصر تقوایی، محمد بهارلو، صفدر تقی‌زاده، یوسف عزیزی بنی‌طرف، (زنده‌یاد) محمد ایوبی، کیانوش عیاری و منوچهر آتشی از نویسندگان و هنرمندانی هستند که یا درباره این داستان‌نویس ایرانی با آنان گفتگو شده و یا یادداشت‌هایی از آنها در این کتاب به چاپ رسیده است.
این کتاب در واقع متن پیاده شده از فیلم مستند "قلم‌رنج" است که باوی ساجد چند سال پیش آن را ساخته بود و به نمایش درآمد.
کتاب "احمد محمود" از فصل‌های "جنوب؛ ‌روایت راوی"، "راوی..."، "‌راوی و نگاهی دیگر" و "راوی و سینما" تشکیل شده و فصل پنجم هم به عکس‌ها و تصاویری از احمد محمود‌ اختصاص دارد که حبیب باوی ساجد در آرشیوش نگهداری می کرده و به کتاب افزوده است.
انتشارات افراز کتاب مذکور را در شمارگان 1100 نسخه منتشر کرده و در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه می‌کند.
این ناشر، کتاب 192 صفحه‌ای "احمد محمود" را در مجموعه "ادبیات معاصر ایران در گذر زمان" خود منتشر کرده است. همچنین توسط انتشارات افراز مجموعه داستان " عصابه " نوشته باوی ساجد در در نمایشگاه عرضه شده است.
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود چهارم دیماه 1310 در اهواز به دنیا آمد و 12 مهر ماه 1381 در تهران درگذشت. معروفترین رمان او "همسایه‌ها" است که در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده می‌شود
مجموعه داستان‌های مول، دریا هنوز آرام است، بیهودگی، زائری زیر باران، از دلتگی، پسرک بومی، غریبه ها، دیدار، قصه آشنا، از مسافر تا تبخال و رمان‌های داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه، آدم زنده و درخت انجیر معابد از دیگر آثار  این نویسنده فقید هستند.
» ادامه مطلب

رابرت دنیرو در جشنواره تائورمینا تقدیر می‌شود


بازیگر صاحب‌نام آمریکایی در پنجاه و ششمین دوره جشنواره فیلم تائورمینا در ایتالیا جایزه هنر تائورمینا را دریافت می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، رابرت دنیرو همچنین در این دوره جشنواره برای علاقه‌مندان هنر خود یک کلاس پیشرفته برگزار می‌کند.
بازیگر 67 ساله در 1975 برای فیلم «پدرخوانده قسمت 2» برنده اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل شد و شش سال بعد با «گاو خشمگین» اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.
دنیرو برای فیلم‌های «راننده تاکسی»، «شکارچی گوزن»، «بیداری‌ها» و «تنگه وحشت» هم نامزد اسکار بوده است.
او دو فیلم «استون» و «ماچت» را آماده نمایش و دنباله «ملاقات با فاکرها» را در مرحله پس از تولید دارد. دنیرو این روزها در فیلم «میدان‌های تاریک» به کارگردانی نیل برگر بازی می‌کند.
پنجاه و ششمین جشنواره فیلم تائورمینا 12 تا 18 ژوئن (22 تا 28 خرداد) برگزار می‌شود. برگزارکنندگان جشنواره امسال برای نخستین بار جایزه‌ای با عنوان جایزه گفت‌وگوی تمدن‌ها رم-مدیترانه‌ای در نظر گرفته‌اند که با همکاری نشریه هالیوود ریپورتر اعطا می‌شود.
امیر کوشتوریتسا فیلمساز صرب اولین برنده این جایزه خواهد بود. او برای فیلم‌های «وقتی بابا به سفر تجاری رفته بود» 1985 و  «زیرزمین» 1995 دو بار برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شده است.
دبورا یانگ منتقد فیلم ارشد بخش بین‌الملل هالیوود ریپورتر مدیر جشنواره تائورمینا است که از آن به عنوان چهارمین جشنواره معتبر ایتالیا در کنار ونیز، تورین و رم یاد می‌شود.
» ادامه مطلب