کیوان کثیریان: از ابتدا که قرار بود برنامه ای مشابه و معادل "نود" برای سینما تولید شود خیلی ها این کار را نشدنی می دانستند و باتوجه به حساسیت های مختص عرصه فرهنگ و بار اندیشگی آن - که عموما در ورزش وجود ندارد - تولید و پخش "نود سینمایی" را غیر ممکن پیش بینی کردند.
به نظرم پیش بینی بیراهی هم نبود چرا که در آستانه پخش برنامه، دائما مسوولان تاکید می کردند که قرار نیست "هفت"، "نود سینمایی" باشد و اصرارداشتند این دو برنامه با هم مقایسه نشوند.
البته نگرانی بیراهی هم نبود. نود با بیش از ده سال سابقه پخش و انبوه مخاطبان عام و خاص چنان توقع را از یک برنامه چالشی بالا برده، که قیاس هر برنامه ای با آن نتیجه ای ناامید کننده دارد.
"هفت" آغاز شد و این خود گامی به پیش برای جامعه سینمایی است که مدت ها در انتظار برنامه ای اینچنین بودند. اما حتی اگر بپذیریم که به دلیل تفاوت های ماهوی حوزه فرهنگ و ورزش و تفاوت کمیت و کیفیت مخاطبان و وجود محدودیت های بیشتر، با "نود" قیاسش نکنیم باز هم ماهیت چالشی این برنامه زنده و تلاشی که در تکرار برخی نوآوری های "نود" در "هفت" می توان دید، ناخودآگاه ذهن را به سمت این قیاس هل می دهد.
هفت با نیتی مشابه "نود" طراحی شده وبه همین دلیل نام "نود سینمایی" هنوز بیش از "هفت" برای آن به کار می رود. قرار است این برنامه زنده چالشی با طرح مباحث چالش برانگیز سینما به رفع مشکلات و رشد سینمای ایران کمک کند. پس مقایسه این دو، چندان هم بیراه نیست و به نظر نمی رسد این قیاس ایرادی هم داشته باشد. باشد که "هفت" با توجه به دلایل موفقیت "نود" راه پیشرفت را سریع تر از آن طی کند.
نود و فردوسی پور
عادل فردوسی پور با این برنامه به یک ستاره بلا منازع تلویزیونی بدل شد و با ویژگی هایی که به برنامه اش بخشید، خود و برنامه اش را به جزئی جدایی ناپذیر از فوتبال ایران تبدیل کرد که با نبودش، مخالفانش هم احساس خلا می کنند و بسیاری از تصمیم گیری های مهم فوتبال و حتی ورزش، موکول به پخش "نود" می شود.
اما نود چه ویژگی هایی دارد که می تواند سرلوحه " هفت " باشد؟
صراحت، شفافیت، جسارت و نقد بی محابا، نخستین ویژگی نود است. نود با کسی تعارف ندارد. ماهیت برنامه انتقادی است و از این ویژگی برای اصلاح اوضاع بهره می گیرد. قضاوت مخاطب، مهم ترین ابزار دست نود است. فردوسی پور ابعاد گوناگون مسئله را پیش روی مخاطب می گذارد و نهایتا قضاوت مخاطب است که تعیین کننده می شود و حق و ناحق را جدا می کند. او بی جهت ازهیچ مسوولی تمجید نمی کند و نیازی هم به آن احساس نمی کند. او آگاه است که نقد و نقادی اصلی ترین ویژگی برنامه اش است و به همین خاطر تا پای تعطیل شدن برنامه پیش می رود ولی تن به محدودیت ها و توصیه ها نمی دهد. همین بی نیازی برنامه اش را تاثیرگذار، مهم و قدرتمند کرده است .
صداقت، دومین ویژگی "نود" و فردوسی پور است. او تلاش می کند بی طرفی را مراعات کند و نیتی جز کشف حقیقت نداشته باشد. البته اعتراف می کنم در این مسیر، فردوسی پور گاه افراط و تفریط هایی نیز داشته که عنصرصداقت را خدشه دار کرده اما فضای غالب برنامه، بی شک مبتنی بر صداقت است و همین باعث می شود فردوسی پور با تمام تپق ها و اشتباهات ریز ودرشتش دوست داشتنی باشد و تازه آنها که از او دلخورند هم خود را از برنامه محروم نکنند.
سماجت فردوسی پور همواره در خدمت کشف حقیقت است. دقت و معلومات او به همراه مطلع بودن از آخرین اخبار رسمی و غیر رسمی، اجازه پنهانکاری و قلب واقعیت را به مهمانان یا مصاحبه شوندگان نمی دهد. او با پرسش های شفاف و جسورانه، خود را در موضع حقیقت جویی و آنها را در موضع حقیقت گویی قرار می دهد و اینگونه است که خاموش کردن تلفن همراه یا در دسترس نبودن، بیش از آنکه موجب خلاصی یک طرف ماجرا از پاسخگویی شود، او را در مظان اتهام قرار می دهد. نود با همین شیوه، فرهنگ نقدپذیری و شنیدن صدای مخالف - بی دعوا و منازعه - و پذیرش اشتباه را تا حدود زیادی در جامعه ورزش جا انداخته است.
دقت و معلومات فردوسی پور موجب می شود کمتر تناقض، کاستی و کم کاری از نگاه دقیق او دور بماند و در این راه از تکنیک های ژورنالیستی به خوبی بهره می برد.
هفت و جیرانی
قبول دارم که هفت را نباید با پخش همین دو سه قسمت قضاوت کرد. زمان بیشتری لازم است تا دست اندرکاران این برنامه بتوانند مخاطبان اصلی شان را شناسایی کنند، به چند وچون آنچه خودشان و مخاطبان می خواهند، آگاه شوند و کم و کاستی ها و حشو و زوائد برنامه شان را بشناسند. به تفاوت های فاحش و ماهوی دو عرصه ورزش و سینما واقفم و تفاوت مخاطبان این دو حوزه را هم نادیده نگرفته ام. وجود محدودیت ها و حساسیت های بیشتر در حوزه سینما را هم قبول دارم .ضمنا می دانم واقعا برای ارزیابی خیلی چیز ها در "هفت" هنوز خیلی زود است اما برخی نشانه ها نشان از آن دارند که مشکلاتی مبنایی در نوع نگاه دست اندرکاران برنامه وجود دارد که با گذشت زمان مرتفع نخواهد شد. به عبارت دیگر روح برنامه دچار مشکلاتی اساسی است که اجازه بالندگی - در همان مقیاس و مسیر پیش بینی شده - را به آن نخواهدداد.
این مشکلات، دقیقا نبود یا کمبودهمان ویژگی هایی است که درباره "نود" برشمردم. ممکن است نبود این ویژگی ها در "هفت" به دلیل احتیاط های مرسوم و مراعات هایی باشد که برای پا گرفتن برنامه در قسمت های آغازین و خطر نکردن در آغاز راه، لازم است ولی تجزیه وترکیب برنامه در حال حاضر امیدواری چندانی برای آینده به بار نمی آورد.
روح حاکم بر " هفت" ، چالش نیست، تظاهربه دوستی و رفاقت و دورهمی است. این باعث می شود درست در همان نقطه ای که فردوسی پور سوژه را می شکافد و به دل ماجرا می زند، طرفین دعوا را در بحرانی ترین شرایط رو به رو می کند و با تحلیل درست شرایط، معمولا به حل مشکل کمک می کند، جیرانی می گوید که برای دامن نزدن به اختلاف کارگردانان، کلا به این ماجرا نخواهند پرداخت! دقیقا در همین نقطه است که نود به برنامه ای تاثیرگذاردر ورزش - وحتی گاه در سایر عرصه های اجتماعی، سیاسی - بدل می شود ولی "هفت" درمیانه مسائل مهم و چالش برانگیز، بی تاثیر می ماند.
این در حالی است که گزارش های مربوط به ماجرای کارگردانان هم تولید شده بود ولی با فشار خانه سینما، کل ماجرا از برنامه حذف شد. این توصیه پذیری که آفت برنامه های چالشی است، گریبان "هفت" را در همین ابتدا گرفت. ولی "نود" بخشی از قدرتش را از همین توصیه ناپذیری می گیرد و این هم به پشتوانه جذب مخاطب انبوه از طریق صداقت و شفافیت است. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مباحث در "نود" به قضاوت بینندگان گذارده می شود و این، قدرت برنامه را مضاعف می کند.
فردوسی پور خود را به برنامه اش چنان گره زده است که وجود "نود" بدون او متصور نیست وویژگی های خود او و برنامه اش یکی شده است. جیرانی که کارگردانی شناخته شده به حساب می آید همین قابلیت را دارد به شرطی که همان ویژگی ها را در خود و برنامه اش تقویت کند.
مهم ترین دلیل آنکه من معتقدم جیرانی به دلایل گوناگون، این امکان را ندارد که به جایگاه فردوسی پور نزدیک شود یا برنامه اش را به آن پایه از اعتبار برساند، این است که جیرانی در دایره تولید سینما حضور دارد وبر خلاف فردوسی پور، عملا در بسیاری از مباحث بحث برانگیز سینما، ذی نفع است، بنابراین از نقد بی محابا پرهیز می کند. او دائما باید مراقب باشد مسوول سینمایی از دستش نرنجد تا مبادا بعدها درمراحل دریافت پروانه ساخت و نمایش مشکلی برایش پدید آید. یا هوای فلان بازیگر و همکار کارگردان وسایر سینماگران را داشته باشد تا نکند به تریج قبایشان بر بخورد و امکان همکاری های مشترک آینده از میان برود، او حتی بعدها به منتقدان هم نیاز دارد و مهم تر از همه آنکه باید مراقب باشد تهیه کنندگان از او دلخور نشوند که آن وقت آینده حرفه ای اش بدجوری به خطر می افتد. او همان روند محافظه کارانه مراعات با سینماگران را که در برنامه " دوقدم مانده به صبح" برگزیده، در این برنامه هم ادامه می دهد. باید به او حق داد. اما به مخاطب هم باید حق داد که امیدی به رشد وبهبود این برنامه نبندد.
جیرانی در دو برنامه ای که گذشت نشان داد بیش ازحد محافظه کار است، ترجیح می دهد همه را راضی نگاه دارد و قید صراحت، شفافیت، جسارت و نقد بی محابا، که از آن به عنوان نخستین ویژگی نود یاد کردم را به خاطر به خطر نیفتادن آینده حرفه ای اش، زده است. چاره ای هم ندارد. به عکس، فردوسی پور که نه بازیکن است نه مربی، نه مدیرباشگاه و... و قرار هم نیست دلخوری و عصبانیت فلان مدیر و بهمان بازیکن نان او را آجر کند، به سادگی سوالاتی از مهمانان و مسوولان می پرسد که معمولا آنها دوست ندارند و یا غافلگیرشان می کند. اما جیرانی به دلایلی که برشمردم معمولا خود را ملزم می داند سوالاتی از میهمانش بپرسد که آنها دوست دارند و پاسخش را آماده کرده اند.
با این حساب، "نود" همیشه آبستن هیجانات و اتفاقات پیش بینی نشده است و این اقتضای برنامه های زنده چالشی است اما در "هفت" کمتر احساس می کنید برنامه، آبستن اتفاقی پیش بینی نشده باشد.
مضاف بر آنکه جیرانی تقریبا فراموش کرده که زمانی روزنامه نگار حرفه ای بوده و در کار اجرا و مصاحبه از آموزه های حرفه سابقش کمترین بهره را می برد. قاعدتا روزنامه نگاری که کارگردان هم هست و طبیعتا به مسائل و مشکلات سینما و وقایع پشت پرده سینما آگاه است، امتیازات بزرگی دارد که کمتر کارشناسی از آن بهره مند است اما جیرانی به هنگام اجرا تمام امتیازات فردی اش را پشت صحنه جا می گذارد. او می توانست اعتماد مهمانان و مخاطبانش را جلب و خیال آنها را از بابت تخصصی بودن برنامه راحت کند. جیرانی اما ترجیح می دهد نقش یک ناظر بی طرف را بازی کند که این بی طرفی گاه تا مرز انفعال، تخفیف و تنزل می یابد. او در شرایط حساس برنامه تاثیر گذاری ویژه ای ندارد و معمولا زورش به مهمان پرزورتر از خودش نمی رسد و تسلیم می شود خصوصا اگر مهمان پرزور، ازهمکاران سینمایی اش باشد و به ویژه آنکه دستی در تهیه هم داشته باشد!
نقش غیر فعال او گاه باعث می شود در شرایط حساس، روند برنامه گاه به میل مهمانان تغییر کند و جیرانی کنترل برنامه رااز کف بدهد. اتفاقی که معمولا در نود رخ نمی دهد و فردوسی پور به هر قیمتی شده کنترل برنامه را در دست خود نگاه می دارد و اگر لازم باشد حرف هرکسی را که بخواهد از موضوع خارج شود یا به تمجید از خود بپردازد قطع می کند.
جیرانی در لحظاتی سعی می کند برای گرم شدن برنامه، نقش بازی کند و این بازی کردن ضربه جبران ناپذیری به اعتبار او به عنوان کارشناس می زند. مثلا چه کسی از جیرانی می پذیرد که چندین روز پس از انتخابات و مجمع عمومی مهم کانون کارگردانان، از ماوقع ماجرا خبر نداشته باشد و از همکار بسیار جوانترش بپرسد: " راستی از کانون کارگردانان چه خبر؟ ظاهرا مجمع شان هم برگزار شد" و بعد از اینکه آن همکار از انتخابات بعد از مجمع هم خبر داد با حالتی که انگار از هیچ چیز خبر ندارد و خبر جدیدی شنیده، باز بپرسد :"عجب، خب کی رییس شد؟...." . اگر جیرانی کارگردان و روزنامه نگار، از خبر مهم سینمایی یکهفته پیش خبر ندارد که وای بر او و اگر خبر دارد و خود را به ندانستن می زند و ندانستن را برای ما بازی می کند که وای بر ما!
به همین خاطر می شود گفت نه تنها "هفت" با این شیوه کنونی، به برنامه ای موثر بدل نمی شود بلکه جیرانی هم گزینه مناسبی برای اجرا و کارشناسی این برنامه نیست.
شاید اگر علی معلم، تهیه کننده نبود و یکی دو مسئله دیگر وجود نداشت، به دلیل روحیه تهاجمی و شناخت بهترخط قرمز ها می توانست گزینه مناسب تری برای اجرای این برنامه باشد. به آن نشان که در برنامه اول با حضور او ومیلش به چالش با علیرضا سجادپور، برنامه کمی تکان خورد و جان گرفت.
قرار نیست "هفت" به اندازه "نود" بیننده داشته باشد، کسی هم توقع ندارد به اندازه "نود" جنجالی باشد. اصلا اقتضای حوزه فرهنگ این نیست. اما توقع اینکه سینما هم برای خودش یک برنامه قدرتمند و تاثیر گذار داشته باشد که مناسبات و آدم ها را شفاف کند توقع بیجایی نیست. وقتی ورزشی ها یادگرفته اند کنار هم بنشینند و مناظره و حتی مجادله کنند چرا فرهنگی ها نتوانند؟
البته تمام غرولند های بالا را در شرایطی جدی بگیرید که مسوولان ارشد تلویزیون اساسا علاقه ای به وجود یک برنامه چالشی و شفاف تلویزیونی در حوزه سینما داشته باشند، وگرنه بابت همین که هست هم خدا را شکر می کنیم و از این به بعد دم نمی زنیم.
این مطلب در شماره خرداد ماه 89 ماهنامه سینمایی 24 به چاپ رسیده است.
به نظرم پیش بینی بیراهی هم نبود چرا که در آستانه پخش برنامه، دائما مسوولان تاکید می کردند که قرار نیست "هفت"، "نود سینمایی" باشد و اصرارداشتند این دو برنامه با هم مقایسه نشوند.
البته نگرانی بیراهی هم نبود. نود با بیش از ده سال سابقه پخش و انبوه مخاطبان عام و خاص چنان توقع را از یک برنامه چالشی بالا برده، که قیاس هر برنامه ای با آن نتیجه ای ناامید کننده دارد.
"هفت" آغاز شد و این خود گامی به پیش برای جامعه سینمایی است که مدت ها در انتظار برنامه ای اینچنین بودند. اما حتی اگر بپذیریم که به دلیل تفاوت های ماهوی حوزه فرهنگ و ورزش و تفاوت کمیت و کیفیت مخاطبان و وجود محدودیت های بیشتر، با "نود" قیاسش نکنیم باز هم ماهیت چالشی این برنامه زنده و تلاشی که در تکرار برخی نوآوری های "نود" در "هفت" می توان دید، ناخودآگاه ذهن را به سمت این قیاس هل می دهد.
هفت با نیتی مشابه "نود" طراحی شده وبه همین دلیل نام "نود سینمایی" هنوز بیش از "هفت" برای آن به کار می رود. قرار است این برنامه زنده چالشی با طرح مباحث چالش برانگیز سینما به رفع مشکلات و رشد سینمای ایران کمک کند. پس مقایسه این دو، چندان هم بیراه نیست و به نظر نمی رسد این قیاس ایرادی هم داشته باشد. باشد که "هفت" با توجه به دلایل موفقیت "نود" راه پیشرفت را سریع تر از آن طی کند.
نود و فردوسی پور
عادل فردوسی پور با این برنامه به یک ستاره بلا منازع تلویزیونی بدل شد و با ویژگی هایی که به برنامه اش بخشید، خود و برنامه اش را به جزئی جدایی ناپذیر از فوتبال ایران تبدیل کرد که با نبودش، مخالفانش هم احساس خلا می کنند و بسیاری از تصمیم گیری های مهم فوتبال و حتی ورزش، موکول به پخش "نود" می شود.
اما نود چه ویژگی هایی دارد که می تواند سرلوحه " هفت " باشد؟
صراحت، شفافیت، جسارت و نقد بی محابا، نخستین ویژگی نود است. نود با کسی تعارف ندارد. ماهیت برنامه انتقادی است و از این ویژگی برای اصلاح اوضاع بهره می گیرد. قضاوت مخاطب، مهم ترین ابزار دست نود است. فردوسی پور ابعاد گوناگون مسئله را پیش روی مخاطب می گذارد و نهایتا قضاوت مخاطب است که تعیین کننده می شود و حق و ناحق را جدا می کند. او بی جهت ازهیچ مسوولی تمجید نمی کند و نیازی هم به آن احساس نمی کند. او آگاه است که نقد و نقادی اصلی ترین ویژگی برنامه اش است و به همین خاطر تا پای تعطیل شدن برنامه پیش می رود ولی تن به محدودیت ها و توصیه ها نمی دهد. همین بی نیازی برنامه اش را تاثیرگذار، مهم و قدرتمند کرده است .
صداقت، دومین ویژگی "نود" و فردوسی پور است. او تلاش می کند بی طرفی را مراعات کند و نیتی جز کشف حقیقت نداشته باشد. البته اعتراف می کنم در این مسیر، فردوسی پور گاه افراط و تفریط هایی نیز داشته که عنصرصداقت را خدشه دار کرده اما فضای غالب برنامه، بی شک مبتنی بر صداقت است و همین باعث می شود فردوسی پور با تمام تپق ها و اشتباهات ریز ودرشتش دوست داشتنی باشد و تازه آنها که از او دلخورند هم خود را از برنامه محروم نکنند.
سماجت فردوسی پور همواره در خدمت کشف حقیقت است. دقت و معلومات او به همراه مطلع بودن از آخرین اخبار رسمی و غیر رسمی، اجازه پنهانکاری و قلب واقعیت را به مهمانان یا مصاحبه شوندگان نمی دهد. او با پرسش های شفاف و جسورانه، خود را در موضع حقیقت جویی و آنها را در موضع حقیقت گویی قرار می دهد و اینگونه است که خاموش کردن تلفن همراه یا در دسترس نبودن، بیش از آنکه موجب خلاصی یک طرف ماجرا از پاسخگویی شود، او را در مظان اتهام قرار می دهد. نود با همین شیوه، فرهنگ نقدپذیری و شنیدن صدای مخالف - بی دعوا و منازعه - و پذیرش اشتباه را تا حدود زیادی در جامعه ورزش جا انداخته است.
دقت و معلومات فردوسی پور موجب می شود کمتر تناقض، کاستی و کم کاری از نگاه دقیق او دور بماند و در این راه از تکنیک های ژورنالیستی به خوبی بهره می برد.
هفت و جیرانی
قبول دارم که هفت را نباید با پخش همین دو سه قسمت قضاوت کرد. زمان بیشتری لازم است تا دست اندرکاران این برنامه بتوانند مخاطبان اصلی شان را شناسایی کنند، به چند وچون آنچه خودشان و مخاطبان می خواهند، آگاه شوند و کم و کاستی ها و حشو و زوائد برنامه شان را بشناسند. به تفاوت های فاحش و ماهوی دو عرصه ورزش و سینما واقفم و تفاوت مخاطبان این دو حوزه را هم نادیده نگرفته ام. وجود محدودیت ها و حساسیت های بیشتر در حوزه سینما را هم قبول دارم .ضمنا می دانم واقعا برای ارزیابی خیلی چیز ها در "هفت" هنوز خیلی زود است اما برخی نشانه ها نشان از آن دارند که مشکلاتی مبنایی در نوع نگاه دست اندرکاران برنامه وجود دارد که با گذشت زمان مرتفع نخواهد شد. به عبارت دیگر روح برنامه دچار مشکلاتی اساسی است که اجازه بالندگی - در همان مقیاس و مسیر پیش بینی شده - را به آن نخواهدداد.
این مشکلات، دقیقا نبود یا کمبودهمان ویژگی هایی است که درباره "نود" برشمردم. ممکن است نبود این ویژگی ها در "هفت" به دلیل احتیاط های مرسوم و مراعات هایی باشد که برای پا گرفتن برنامه در قسمت های آغازین و خطر نکردن در آغاز راه، لازم است ولی تجزیه وترکیب برنامه در حال حاضر امیدواری چندانی برای آینده به بار نمی آورد.
روح حاکم بر " هفت" ، چالش نیست، تظاهربه دوستی و رفاقت و دورهمی است. این باعث می شود درست در همان نقطه ای که فردوسی پور سوژه را می شکافد و به دل ماجرا می زند، طرفین دعوا را در بحرانی ترین شرایط رو به رو می کند و با تحلیل درست شرایط، معمولا به حل مشکل کمک می کند، جیرانی می گوید که برای دامن نزدن به اختلاف کارگردانان، کلا به این ماجرا نخواهند پرداخت! دقیقا در همین نقطه است که نود به برنامه ای تاثیرگذاردر ورزش - وحتی گاه در سایر عرصه های اجتماعی، سیاسی - بدل می شود ولی "هفت" درمیانه مسائل مهم و چالش برانگیز، بی تاثیر می ماند.
این در حالی است که گزارش های مربوط به ماجرای کارگردانان هم تولید شده بود ولی با فشار خانه سینما، کل ماجرا از برنامه حذف شد. این توصیه پذیری که آفت برنامه های چالشی است، گریبان "هفت" را در همین ابتدا گرفت. ولی "نود" بخشی از قدرتش را از همین توصیه ناپذیری می گیرد و این هم به پشتوانه جذب مخاطب انبوه از طریق صداقت و شفافیت است. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مباحث در "نود" به قضاوت بینندگان گذارده می شود و این، قدرت برنامه را مضاعف می کند.
فردوسی پور خود را به برنامه اش چنان گره زده است که وجود "نود" بدون او متصور نیست وویژگی های خود او و برنامه اش یکی شده است. جیرانی که کارگردانی شناخته شده به حساب می آید همین قابلیت را دارد به شرطی که همان ویژگی ها را در خود و برنامه اش تقویت کند.
مهم ترین دلیل آنکه من معتقدم جیرانی به دلایل گوناگون، این امکان را ندارد که به جایگاه فردوسی پور نزدیک شود یا برنامه اش را به آن پایه از اعتبار برساند، این است که جیرانی در دایره تولید سینما حضور دارد وبر خلاف فردوسی پور، عملا در بسیاری از مباحث بحث برانگیز سینما، ذی نفع است، بنابراین از نقد بی محابا پرهیز می کند. او دائما باید مراقب باشد مسوول سینمایی از دستش نرنجد تا مبادا بعدها درمراحل دریافت پروانه ساخت و نمایش مشکلی برایش پدید آید. یا هوای فلان بازیگر و همکار کارگردان وسایر سینماگران را داشته باشد تا نکند به تریج قبایشان بر بخورد و امکان همکاری های مشترک آینده از میان برود، او حتی بعدها به منتقدان هم نیاز دارد و مهم تر از همه آنکه باید مراقب باشد تهیه کنندگان از او دلخور نشوند که آن وقت آینده حرفه ای اش بدجوری به خطر می افتد. او همان روند محافظه کارانه مراعات با سینماگران را که در برنامه " دوقدم مانده به صبح" برگزیده، در این برنامه هم ادامه می دهد. باید به او حق داد. اما به مخاطب هم باید حق داد که امیدی به رشد وبهبود این برنامه نبندد.
جیرانی در دو برنامه ای که گذشت نشان داد بیش ازحد محافظه کار است، ترجیح می دهد همه را راضی نگاه دارد و قید صراحت، شفافیت، جسارت و نقد بی محابا، که از آن به عنوان نخستین ویژگی نود یاد کردم را به خاطر به خطر نیفتادن آینده حرفه ای اش، زده است. چاره ای هم ندارد. به عکس، فردوسی پور که نه بازیکن است نه مربی، نه مدیرباشگاه و... و قرار هم نیست دلخوری و عصبانیت فلان مدیر و بهمان بازیکن نان او را آجر کند، به سادگی سوالاتی از مهمانان و مسوولان می پرسد که معمولا آنها دوست ندارند و یا غافلگیرشان می کند. اما جیرانی به دلایلی که برشمردم معمولا خود را ملزم می داند سوالاتی از میهمانش بپرسد که آنها دوست دارند و پاسخش را آماده کرده اند.
با این حساب، "نود" همیشه آبستن هیجانات و اتفاقات پیش بینی نشده است و این اقتضای برنامه های زنده چالشی است اما در "هفت" کمتر احساس می کنید برنامه، آبستن اتفاقی پیش بینی نشده باشد.
مضاف بر آنکه جیرانی تقریبا فراموش کرده که زمانی روزنامه نگار حرفه ای بوده و در کار اجرا و مصاحبه از آموزه های حرفه سابقش کمترین بهره را می برد. قاعدتا روزنامه نگاری که کارگردان هم هست و طبیعتا به مسائل و مشکلات سینما و وقایع پشت پرده سینما آگاه است، امتیازات بزرگی دارد که کمتر کارشناسی از آن بهره مند است اما جیرانی به هنگام اجرا تمام امتیازات فردی اش را پشت صحنه جا می گذارد. او می توانست اعتماد مهمانان و مخاطبانش را جلب و خیال آنها را از بابت تخصصی بودن برنامه راحت کند. جیرانی اما ترجیح می دهد نقش یک ناظر بی طرف را بازی کند که این بی طرفی گاه تا مرز انفعال، تخفیف و تنزل می یابد. او در شرایط حساس برنامه تاثیر گذاری ویژه ای ندارد و معمولا زورش به مهمان پرزورتر از خودش نمی رسد و تسلیم می شود خصوصا اگر مهمان پرزور، ازهمکاران سینمایی اش باشد و به ویژه آنکه دستی در تهیه هم داشته باشد!
نقش غیر فعال او گاه باعث می شود در شرایط حساس، روند برنامه گاه به میل مهمانان تغییر کند و جیرانی کنترل برنامه رااز کف بدهد. اتفاقی که معمولا در نود رخ نمی دهد و فردوسی پور به هر قیمتی شده کنترل برنامه را در دست خود نگاه می دارد و اگر لازم باشد حرف هرکسی را که بخواهد از موضوع خارج شود یا به تمجید از خود بپردازد قطع می کند.
جیرانی در لحظاتی سعی می کند برای گرم شدن برنامه، نقش بازی کند و این بازی کردن ضربه جبران ناپذیری به اعتبار او به عنوان کارشناس می زند. مثلا چه کسی از جیرانی می پذیرد که چندین روز پس از انتخابات و مجمع عمومی مهم کانون کارگردانان، از ماوقع ماجرا خبر نداشته باشد و از همکار بسیار جوانترش بپرسد: " راستی از کانون کارگردانان چه خبر؟ ظاهرا مجمع شان هم برگزار شد" و بعد از اینکه آن همکار از انتخابات بعد از مجمع هم خبر داد با حالتی که انگار از هیچ چیز خبر ندارد و خبر جدیدی شنیده، باز بپرسد :"عجب، خب کی رییس شد؟...." . اگر جیرانی کارگردان و روزنامه نگار، از خبر مهم سینمایی یکهفته پیش خبر ندارد که وای بر او و اگر خبر دارد و خود را به ندانستن می زند و ندانستن را برای ما بازی می کند که وای بر ما!
به همین خاطر می شود گفت نه تنها "هفت" با این شیوه کنونی، به برنامه ای موثر بدل نمی شود بلکه جیرانی هم گزینه مناسبی برای اجرا و کارشناسی این برنامه نیست.
شاید اگر علی معلم، تهیه کننده نبود و یکی دو مسئله دیگر وجود نداشت، به دلیل روحیه تهاجمی و شناخت بهترخط قرمز ها می توانست گزینه مناسب تری برای اجرای این برنامه باشد. به آن نشان که در برنامه اول با حضور او ومیلش به چالش با علیرضا سجادپور، برنامه کمی تکان خورد و جان گرفت.
قرار نیست "هفت" به اندازه "نود" بیننده داشته باشد، کسی هم توقع ندارد به اندازه "نود" جنجالی باشد. اصلا اقتضای حوزه فرهنگ این نیست. اما توقع اینکه سینما هم برای خودش یک برنامه قدرتمند و تاثیر گذار داشته باشد که مناسبات و آدم ها را شفاف کند توقع بیجایی نیست. وقتی ورزشی ها یادگرفته اند کنار هم بنشینند و مناظره و حتی مجادله کنند چرا فرهنگی ها نتوانند؟
البته تمام غرولند های بالا را در شرایطی جدی بگیرید که مسوولان ارشد تلویزیون اساسا علاقه ای به وجود یک برنامه چالشی و شفاف تلویزیونی در حوزه سینما داشته باشند، وگرنه بابت همین که هست هم خدا را شکر می کنیم و از این به بعد دم نمی زنیم.
این مطلب در شماره خرداد ماه 89 ماهنامه سینمایی 24 به چاپ رسیده است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر