دیدار با شهلا ریاحی و خانواده‌اش در آستانه روز مادر

شهلا رياحي كه بيش از هشت سال است از بازيگري خداحافظي كرده است، گفت: از نوجواني به بازيگري علاقه‌مند بودم و كار مي‌كردم، اما الآن نوبت ديگران است. من ديگر چه‌قدر بايد بازي كنم، از دختربچه تا مادربزرگ بازي كردم و الآن ديگر وقت استراحت است. اين بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون در آستانه روز مادر يادآور شد: از 17 سالگي كارم را از تئاتر شروع كردم. تئاتر و سينما چيزي نيست كه آدم از آن سير و زده شود، اما رسيده‌ام به سنيني كه آخر خط است ولي من چه كنم، حس من سر خط است.
او ادامه داد:محبت مردم به من روحيه مي‌دهد و من را سراپا نگه داشته است و الآن وقتي برخورد آنها را مي‌بينم بزرگ‌ترين مدال دنيا را مي‌گيرم.
اسماعيل رياحي همسر اين بازيگر هم كه در اين ديدار حاضر بود، گفت: شهلا رياحي بيش از 60 سال در خدمت سينما بوده و با عشق ‌كار كرده است. او بيشتر نقش مادر را بازي كرده است؛ مادري كه ما در ذهن‌هايمان داريم، شخصيتي بسيار بالا، برجسته، ايثارگر، فداكار و مهربان. اين خصوصيات در قلب شهلا وجود دارد و نسبت به تمام فرزندانش اين‌چنين بوده و قلب باصفايش در چهره‌اش درخشيده و او را تبديل به چهره مادري مهربان كرده است. هروقت مي‌خواستند مادري مهربان و مثبت نشان دهند، سراغ شهلا مي‌آمدند و او هم به بهترين شكل آن را ايفا مي‌كرد.
او با بيان اينكه "شهلا رياحي" هميشه نسبت به خانواده وفادار بوده، يادآور شد: امسال شصت‌ونهمين سالگرد ازدواجمان را جشن مي‌گيريم. يعني يك زن درخشان سينما توانسته در عين‌حال كه به هنرش عشق مي‌ورزد، در مقابل خانواده‌اش هم وظايفش را به عنوان مادر و همسر به خوبي انجام دهد و هنرش را در كنار خانواده‌اش حفظ كند. كم‌تر آدمي در سينما هست كه چنين ويژگي‌هايي داشته باشد و در دنيا هم چنين شخصي را كمتر پيدا مي‌كنيد.
اسماعيل رياحي ادامه داد: الآن جز نام نيك و محبوبيت در زندگي ما چيز ديگري نيست و اين بزرگ‌ترين سرمايه است. شهلا رياحي به مقامي رسيده كه هنگامي كه در خيابان مي‌رود، لبخند بر لبان مردم پخش مي‌كند و اين نصيب هركسي نمي‌شود؛ در واقع او مادر سينماي ايران و خانواده است.
شهلا رياحي در اين ديدار كه در منزلش انجام ‌شد،يادآور شد: من 35 سال داشتم كه نوه‌دار شدم و از آن به بعد ديگر در سينما نقش مادر را بازي كردم و تمام نقش‌هايي را كه بازي كردم، دوست دارم. هيچ حسرتي در تئاتر و سينما ندارم و تنها دوست داشتم نقش يك نابينا را بازي كنم.
اسماعيل رياحي نيز در اين بين گفت: اگر با اين چشمان زيبا قرار بود نقش يك نابينا را بازي كند، مردم اصلا قبول نمي‌كردند.
شهلا رياحي هم از همسرش به عنوان بزرگ‌ترين راهنمايش در زندگي ياد كرد و افزود: در حال حاضر در كنار خانواده‌ام زندگي بسيار خوبي دارم و بيشتر اوقاتم را با خواندن كتاب و حل كردن جدول مي‌گذرانم.
پريچهره رياحي فرزند اين بازيگر هم درباره مادرش گفت: او تاكنون هيچ كوتاهي‌اي در مورد ما نداشته و از زمان بچگي حتي ما را با خودشان سركار مي‌بردند و اصلا تنهايمان نمي‌گذاشتند و هيچ كمبودي را احساس نكرديم.
شهلا رياحي در بخش ديگري از سخنانش از حميده خيرآبادي ياد كرد و گفت: با هم يك سريال بازي مي‌كرديم كه نقش خواهرم را داشت و از آن موقع مثل خواهرم بود و هر روز صبح با هم تماس داشتيم و حتي الآن هم بعضي صبح‌ها مي‌خواهم به او زنگ بزنم؛ اما يادم مي‌افتد كه نيست.
اين بازيگر كه شعر هم مي‌گويد، در پايان اين ديدار يكي از اشعارش را با نام «تلفن» كه براي نوه‌هايش سروده است، خواند: «نويسم نامه‌اي بهر شماها، ندانم از چه گويم از كجاها، ببوسم رويتان اين سوي دنيا، شده ديدارتان مانند رؤيا... تلفن مي‌رود در موج پس زنگ، دل شوريده‌ام با من كُند جنگ، خدايا خواب هستند يا كه بيدار، نشستند يا كه هستند بر سر كار، سپس گويد صدايي گرم و شيرين، الو جانم تويي اي يار ديرين، عزيزم قلب و روحم اي پريسا، اميد جسم و جان رامين زيبا، برم لذت ز آهنگ صداتان، وجودم پر از آن حال و هواتان، صداتان جان دهد بر من عزيزان، شوم خوب، خوش، سرمست و ميزان، خدا آمرزد آن مخترع را، كه خوشحالي دهد اين مستمع را، «گراهام بل» تو چون دلها كني شاد، از اين رو غرق رحمت روح تو باد».
شهلا رياحي متولد 1305 در تهران است و فعاليت در تئاتر را از سال 1323 با نمايش «سياست هاورن‌الرشيد» آغاز كرد و از سال 1330 هم با فيلم «خواب‌هاي طلايي» وارد سينما شد. از فيلم‌ها و مجموعه‌هاي تلويزيوني اين بازيگر مي‌توان از «پرنده كوچك خوشبختي»، «پرستار شب»، «گل مريم»، «در مسير تندباد»، «مرگ پلنگ»، «بچه‌هاي طلاق»، «دلشدگان»، «دوفيلم با يك كليد»، «راه و بيراه»، «مي‌خواهم زنده بمانم»، «چراغ خانه»، «همسران»، «اين خانه دور است» و «سلام به انتظار» نام برد. اين بازيگر با ساخت فيلم «مرجان» در سال 1335 عنوان اولين كارگردان زن سينماي ايران را نيز به خود اختصاص داده است.

0 نظرات: