صدا و سیما به عنوان نهادی تأثیرگذار در جریان فرهنگی و حتی سیاسی کشور، پله ترقی برخی از مدیران و فعالان این سازمان بوده است. برخی از مدیران و فعالان سازمان صدا و سیما بعد از مدتی حضور در این رسانه و فعالیت در بخشهای مختلف آن امکانی برای حضور در عرصههای سیاسی به دست آورده و رویه کاری خود را تغییر دادهاند.
نگاهی به اسامی مدیران دولتی و برخی نمایندگان مجلس، فهرستی آشنا از افرادی را پیش رو قرار میدهد که هریک به نوعی پیشینه فعالیتی در صداو سیما داشتهاند، برخی مجری، تعدادی خبرنگار، بعضی مدیر بخشی در سازمان صداوسیما و افرادی هم از جایگاهی مرتبط با صداوسیما به عرصه دولت راه یافته و تجربیات مدیریتی و فعالیتهای خود را در زمینهای دیگر به کار گرفتهاند. اینها مجموعهای از مهاجرتها را رقم زده است؛ مهاجرتی با هدف ارتقا در جایگاه کاری و البته دربرگیرنده پرسشی بزرگ؛ میزان ارتباط تخصص این افراد با سمت جدید در دولت، مجلس و یا سایر نهادهای رسمی.
از پشت میکروفن اجرا تا پشت میز مدیریت
یکی از مهاجرتهای معمول از صداوسیما به میز مدیریت، رفتن مجریان سازمان به دفتر مدیریت روابط عمومی وزارتخانهها است. مجریانی که سالها به واسطه حضور در صداوسیما شهرت و جایگاهی برای خود به دست آوردهاند از نگاه وزرا، گاه بهترین گزینه برای روابط عمومی وزارتخانهها هستند. ارتباطات این افراد و نفوذی که در رسانه ملی و نهادهای مرتبط دارند، امتیاز مثبتی برایشان جهت دستیابی به سمت مدیریتی در وزارتخانهها محسوب میشود.
نفس اینکه یک خبرنگار برای روابط عمومی یک نهاد انتخاب شود تنها از نظر اینکه ارتباطات او با رسانههای مختلف میتواند کمک کار آن نهاد باشد، قابل بررسی است ولی آیا اینکه واقعاً علم روابط عمومی با دنیای خبرنگاری همخوانی دارد یا نه، مسئلهای است که گویا برای مدیران اهمیت چندانی ندارد. بر این اساس است که صرفنظر از علم و توانایی مجریان در زمینه روابط عمومی، برخی وزرا سراغ این گروه میروند و آنان را برای کار روابط عمومی فرامیخوانند.
البته همین مسئله در دل خود بیانگر برخی شاخصههایی است که شاید تا مدتها کمتر مورد توجه مدیران بوده و چندی است که برای آنان اهمیت ویژه یافته است. بخش اطلاعرسانی یکی از اموری بوده که شاید در ایران با سرعتی کمتر از گسترش امکانات اطلاعرسانی همانند تلویزیونها، سایتهای خبری و باقی ابزار، پیش رفته است اما دیگر مدیران به این سمت افتادهاند که با داشتن یک روابطعمومی با نفوذ و تأثیرگذار میتوانند وجههای جذابتر از کارهای خود ارائه دهند و رگ خواب رسانهها را در دست بگیرند. اما در این میان دعوت از کسانی که به دلیل حضور در تلویزیون چهرهای آشنا برای مردم دارند، به چه دلیل است؟ آیا به خاطر همان چهره بودن، این انتصابها صورت گرفته است و یا این که مهاجران از صدا و سیما به دولت، از سوابق و تجاربی در امر اطلاعرسانی نیز برخوردارند؟ چون اغلب این افراد از کارکنان معاونت سیاسی صدا و سیما هستند و حتی کارشناسان سیاسی نیز در بین ایشان دیده میشود.
پیچیدگی و اهمیت موضوع اطلاع رسانی، به ویژه در روزگار معاصر و کثرت فراوانی رسانهها ایجاب میکند که به صرف چهره بودن در تلویزیون، نتوان به افراد «کار بلد سیاسی»، عنوان «مسئول اطلاع رسانی» اطلاق کرد. سئوال اساسی این است که گزارشگران و مجریانی که در حوزههای سیاسی، حتی به فرض که موفق هم باشند آیا میتوانند ضمانت موفقیت در مدیریت روابط عمومی یک وزارتخانه یا به هر حال بخشی از دولت باشند؟ یا اینکه میتوانند به خوبی از پس مطالبات ملت در نهاد قانونگذاری برآیند؟
به طور حتم اگر چه آشنایی با رسانهای همچون تلویزیون در بحث روابط عمومی لازم است اما یک مدیر روابط عمومی زمینهها و آگاهیهای متعدد دیگری نیز باید داشته باشد تا ضمن تحلیل، بررسی و مطالعه شرایط درون سازمان و گوشزد کردن نقاط ضعف آن مجموعه، به مدیران ذیربط، بتواند با فراهم کردن زمینههای ارتقای مجموعه، نقاط قوت را نیز به آگاهی عموم برساند.
توجیه دیگر حضور خبرنگاران و مجریان صداوسیما در جایگاه روابط عمومی وزارتخانهها میتواند آن باشد که دولت با دعوت از جام جم نشینان، قصد دارد از دست اندرکاران صداو سیما تقدیر کند و یا این که به دلیل حضور امن افراد، قصد دارد از حجم بالای اطلاعرسانی درباره فعالیتهایش آسوده خاطر شود؟
این در حالی است که اهل رسانه وقتی حرفهای و کارآمد محسوب میشود که بیطرف بوده و منصفانه به بیان نقاط ضعف و قوت رویدادها بپردازد. براساس مشارکتی که اهالی رسانه ملی در دولت دارند، حتی به فرض هم که ارتباط حرفهای شان با رسانه ملی قطع شود - البته تجربهنشان میدهد چنین نیست - بسیار دور از ذهن است که انصاف رسانهای و در واقع «وظیفه مهم اطلاعرسانی شفاف» به وضوح انجام شود.
مراد عنادی یکی از مجریان برنامههای 45 دقیقهای شبکه خبر در مورد انتخاب وزرای دولت دهم، از جمله مجریانی است که به قافله دولتیها پیوسته است. او اکنون مدیرکل رسانهای نهاد ریاست جمهوری است. احسان جهاندیده دیگر مجری صداو سیما بوده که مسیری مشابه عنادی پیموده او در سال 1386 طی حکمی از سوی الهام سخنگوی وقت دولت، به سمت دبیر شورای اطلاعرسانی دولت و معاون سخنگوی دولت منصوب شد.
هادی زنوزی، از جمع گویندگان اخبار خارج شده و سمت مدیر کلی روابط عمومی شرکت ملی صنایع پتروشیمی را برعهده گرفته است. محمدحسین رنجبران، مجری اخبار شبانگاهی شبکه سوم و خبرنگار واحد مرکزی خبر، مدیرکل روابط عمومی وزارت رفاه شده، محمدحسین شفیق به سمت مدیر کلی روابط عمومی استانداری تهران دست یافته، علیرضا سادات میر، دبیر سابق اخبار رادیو مدیر روابط عمومی هلال احمر و مهدی آزادگان، دبیر اخبار سیما مدیر کل روابط عمومی وزارت کشور، سیدقاسم بینیاز، مجری سابق شبکه پنجم سیما، مدیر کل روابط عمومی وزارت راه و ترابری، علیرضا دهقان و بیژن نوباوه، مجری و خبرنگار واحد مرکزی خبر، نمایندگان مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی، رضا حسینمردی، خبرنگار شبکه خبر، مسئول روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران و بهرام شفیع، مجری برنامه ورزش و مردم، مدیر فدراسیون چوگان شدهاند. و صد البته که این لیست همچنان ادامه دارد.
برفزار پلکان مدیریت
اما بررسی دقیق و بیکم و کاست تمامی افرادی که از تلویزیون راهی سمت مدیریت دولتی شدهاند به دلیل حجم بالایی که این جریان دارد کار دشواری است، علاوه براینکه این اتفاقی مرسوم از سالهای دور بوده که در این سالها شکل گستردهتری به خود گرفته است. برای نمونه برخی برخی چهرههای شناختهشدهتر در گذشته جایگاه ویژهای در این مهاجرت داشتهاند این در حالی است که اتفاقاً تعداد مدیرانی که از مدیریتهای حاشیهای صداوسیما به سمتی دولتی رسیدهاند، بیشتر است.
اسفندیار رحیممشایی، رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و رئیس دفتر کنونی رئیسجمهور، از افرادی است که با عبور از صداوسیما به این سمت دست یافت. او پیش از این مدیر رادیو تهران بود. محمدعلی رامین، معاون کنونی مطبوعاتی وزیر ارشاد مشاور سابق رئیس سازمان صداوسیما بود. علی معلم دامغانی که سال گذشته به سمت ریاست فرهنگستان هنر رسیدرئیس شورای موسیقی سازمان بود. مرحوم علی کردان، وزیر اسبق کشور مسئولیت معاونت اداری سازمان را برعهده داشت و بهروز افخمی که در مجلس ششم به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس رفته بود در مقطعی رئیس گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما بود.
در مجموع میتوان گفت که «جام جم» به عنوان پلکانی مستحکم سکوی پرش قابل اعتمادی است برای ارتقای جایگاه شغلی و رفاهی افراد و همچنین، ترسیم جایگاهی فراتر از جایگاه فرهنگی - رسانهای در جغرافیای سیاسی کشور، اتفاقی که بسیاری را در وسوسه حضور در این رسانه ملی قرار میدهد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر