آتيلا پسياني كه اين روزها نمايش «پروفسور بوبوس» را اجرا ميكند،معتقد است: از اوايل اجراي نمايش «پروفسور بوبوس» مطالب غلطي در برخي از سايتها و مطبوعات منتشر شد كه همه آنها يك هدف را دنبال ميكنند.
اين كارگردان تئاتر، پنج خردادماه در نشست پرسش و پاسخ اين نمايش در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بيان اين مطلب ادامه داد: با موفقيت نسبي نمايش، پسلرزههايي در مورد آن به وجود آمد. عدهاي مطالبي را به دروغ نوشتند و تلاش كردند سمپاشي كنند كه كارشان بسيار حماقتبار بود. در اين مطالب نوشته شده گروه تئاتر «بازي» چهار عضو دارد كه همه خانواده پسياني هستند در حالي كه چنين نيست. گروه ما ١١ عضو دارد كه به جز خانواده ما ٧ نفر ديگر در كنار ما حضور دارند كه گرچه از خانواده ما نيستند اما برايمان بسيار عزيزند.
پسياني با اشاره به انتشار مطالبي درباره سفارشي بودن نمايش «پروفسور بوبوس »اين مطلب را كاملا رد كرد و افزود: مركز هنرهاي نمايشي هيچ كاري را به شكل يك متن اجرايي به كسي سفارش نميدهد. آنان ممكن است
به كارگردان خاصي بگويند كه در تاريخ مشخصي، نمايشي را اجرا كنند اما تا به حال چنين پيشنهادي به من نشده و من خودم نمايشنامه پروفسور بوبوس را براي اجرا پيشنهاد كردم.
اين كارگردان تئاتر دربارهي درج مطلب ديگري مبني بر اين كه نويسندهاي به نام «الكسي فالكو» وجود ندارد و آتيلا پسياني خود اين متن را نوشته است توضيح داد: به هيچ وجه چنين چيزي درست نيست، بلكه لينكهايي وجود دارد كه نشانگر نادرست بودن اين مطلب است. گفته شده آتيلا پسياني تنها كارگرداني است كه هر زماني كه بخواهد ميتواند هر نمايشي را در هر سالني اجرا كند، هيچ كارگرداني در ايران نميتواند چنين كند. تا زماني كه چنين كوتاه قداني در جامعه هنري و مطبوعاتي ما ميتوانند قد علم كنند، پژوهش در كشور ما جايي ندارد و شانتاژ و جنجال حرف اول را ميزند.
در ادامه اين نشست آتيلا پسياني درباره پارامترهاي جذب مخاطب در تئاتر اذعان داشت: همواره در تئاتر پارامترهاي ثابتي مانند بازيگر، تماشاگر، تبليغات و... وجود دارد. آنچه متغير است، چگونگي برخورد با اين پارامترهاست.
او در پاسخ به پرسشي درباره حضور رضا كيانيان در اين نمايش و تاثير اين حضور بر جذب مخاطبان يادآور شد: سالهاست كه علاقهمند بوديم با رضا كيانيان همكاري كنيم و اين صرفا به خاطر چهره بودن او نبوده و نيست. زماني كه هنوز كيانيان وارد سينما نشده بود او را به عنوان بازيگر درجه اول تئاتر ميشناختم نميتوانم انكار كنم كه حضور او به جذب مخاطب نمايش كمك نكرده است اما آنچه باعث اين همكاري شد، قابليت او براي بازيگري، انعطاف و هوش سرشارش بود. از سوي ديگر بابك حميديان ديگر بازيگر اين نمايش هم ٨ سال است كه عضو گروه من است و در كارهاي قبليام هم بازي كرده است. تنها بازيگري كه شايد بتواند درباره او بحث كرد، هانيه توسلي است كه او هم عقبه تئاتري دارد و چون در كارهاي ديگر با او همكاري كرده بودم، ديدم ميان چند نفر كه براي بازي در نمايش در ذهنم بودند، او به اين نقش نزديكتر است.
كارگردان «پرفسور بوبوس» با تاكيد بر اينكه در تئاتر با حسابگري كار نميكند، ادامه داد:به اين نميانديشم كه چگونه تماشاگر را به نمايشم جذب كنم. هميشه در همه نمايشهايم تماشاگران زيادي داشتهام. چون با صداقت و براي دلم كار كردهام و اين مطلبي است كه تماشاگر آن را درك ميكند.
به اعتقاد او بهترين تبليغ براي هر نمايش تماشاگران هستند، زيرا هر تماشاگر بعد از ديدن نمايش درباره آن با ديگران صحبت ميكند و آنها را به ديدن نمايش متمايل ميكند و يا آنها را از ديدن نمايش منصرف ميكند.
پسياني با اشاره به استقبال تماشاگران از دو نمايش «پروفسور بوبوس» و «مكاشفه در باب يك مهماني خاموش» يادآور شد: اين استقبال به دليل اين است كه تماشاگر حس ميكند مغبون نشده و ساعات خوبي را با گروه گذرانده و به ديگران هم توصيه ميكند كه نمايش را ببينند.
پسياني همچنين با اظهار تاسف از برخي اظهار نظرهاي نادرست درباره نمايش پروفسور بوبوس اضافه كرد: به محض اينكه نسبت به كاري حسادت و بغضي داريم، ميكوشيم نكاتي را پيدا كنيم و اگر آن نمايش از فرمول ذهني ما تبعيت نكند به آن حمله ميبريم.
او كه اين نمايش را در تالار اصلي مجموعه تئاتر شهر اجرا ميكند درباره تفاوتهاي اين نمايش با آثار قبلياش گفت: شيوه كارم را تغيير نميدهم و اگر تغييري وجود دارد به خاطر سالنهاي متفاوت است، اما روح نمايش من همان است. در اين نمايش هم همان دغدغهها و شمايل كاري خود را دنبال ميكنم.
به گفته او نمايشنامهي اصلي بسيار بسته است و ابعاد زيادي پيدا نميكند، اما با اجراي آن است كه گروه تلاش كردهاند ابعادي چند لايه به آن ببخشند.
پسياني اضافه كرد: رضا كيانيان به پيچيده كردن ابعاد اين نمايش و چند لايه كردن كاراكترهاي آن كمك كرد اما عدهاي حضور كيفي او را به حضور كمي در نمايش ما تعبير كردهاند.
او در بخش ديگري از اين نشست درباره سخنان برخي از دانشجويان مبني بر اجراي تئاتر تجربي توضيح داد: تئاتر تجربي يك شيوه است و سبك نيست. اما در ايران به غلط فكر ميكنند تئاتر تجربي سبك است. در حالي كه شيوهاي است كه ميتوان همه ژانرهاي مختلف تئاتر را با آن اجرا كرد.
پسياني كشف رموز، جسارت، عدم حسابگري و... از جمله ويژگيهاي تئاتر تجربي برشمرد و افزود: در ايران تلاش كردند دو تا شاخ براي تئاتر تجربي بگذارند و با آن بچهها بترسانند!
اين بازيگر و كارگردان تئاتر از آربي آوانسيان به عنوان پدر تئاتر تجربي ايران نام برد و يادآور شد: پيش از آربي هم تجربههايي توسط عباس جوانمرد و بهمن فرسي انجام شده بود كه اين تجربهها تداوم نداشت. اما با حضور آربي و در كارگاه نمايش بود كه تئاتر تجربي ايران استمرار پيدا كرد كه با تعطيلي كارگاه نمايش، گرد و خاك بر اين نوع از تئاتر نشست. كاري كه من كردم، اين بود كه پس از چند سال آن گرد و خاك را برداشتم و خوشحالم امروز جواناني هستند كه به تئاتر تجربي فكر ميكنند.
آتيلا پسياني در بخش ديگري از اين نشست گفت:مبناي سيستم آموزش هنري در ايران، ضد تجربي است. اساسا دانشگاههاي هنري ما سيستمي دارند كه خلاقيت را از دانشجو ميگيرند. آنها دانشجويان را كاملا تئوريزه و كاناليزه ميكنند، زيرا بسياري از اساتيد ما به روز نيستند و ميكوشند دانشجو را در اندازهاي نگه دارند كه بتوانند به پرسشهاي او پاسخ بدهند، زيرا دانشجو مدام با پرسش روبهروست.
او با تاكيد بر اينكه تئاتر تجربه كردن با تئاتر تجربي كاملا متفاوت است اضافه كرد: دانشجو نميتواند تئاتر تجربي كار كند. او ميتواند به شكلي كاملا خالص به خلق اثر بپردازد، اما سيستم آموزشي ما كاملا ضد اين موضوع است.
در اين نشست رضا كيانيان بازيگر نقش «پروفسور بوبوس» درباره تاثير بازيگران شناخته شده بر افزايش تماشاگران نمايشها توضيح داد: سالها قبلتر، فروش فيلمها را به بازيگران مربوط ميدانستند در حالي كه نمونههايي داريم كه بازيگران بسيار سرشناسي در برخي آثار حضور داشتند، اما به خاطر نبودن تماشاگر اجراي آن آثار پس از سه شب متوقف شد. پارامتر بازيگر براي پرفروش كردن يك فيلم يا تئاتر درست نيست، چون نمونههاي نقض كننده آن هم وجود دارد، اما جامعه ما علاقهمند است كه فرمولي را كشف كند و ديگر به آن پديده فكر نكند.
به گفته كيانيان؛ يك بازيگر سرشناس آگهي جذابي براي جذب تماشاگر است اما اين جذابيت تنها به همان چند لحظه اول آن اثر خلاصه ميشود و پس از آن بايد آن بازيگر بتواند به گونهاي بازي كند تا تماشاگر را با خود همراه كند، در غير اين صورت حضور او در آن اثر تاثير لازم را نداشته است. اينها چيزهايي است كه در جامعه ما كسي درباره آن پژوهش نميكند.
كيانيان در پاسخ به پرسشي درباره شباهت بوبوس با لوركا گفت: هرگز به اين مساله فكر نكردهام و چنين چيزي به فكرم راه پيدا نكرده است و اصولا در نقشهايم دنبال مابهازاي بيروني نيستم.
او در پاسخ به پرسشي درباره تاثير مطايبه بر جذب بيشتر تماشاگران نمايش «پروفسور بوبوس» يادآور شد: پس از انقلاب در چند نمايش بازي كردم كه همه پرتماشاگر بود. «ازدواج آقاي ميسيسيپي» نخستين نمايشي بود كه پس از انقلاب در آن بازي كردم و به رغم حضور تماشاگران و تقاضاي بسيار براي تمديد اجراي آن نمايش، وزارت ارشاد اهميتي به اين موضوع نداد. در آن نمايش اصلا بحث مطايبه در ميان نبود و هيچ ارتباط مستقيمي با تماشاگر نداشتيم. از سوي ديگر نمايشهايي مانند «يادگار سالهاي شن»، «دانشمند بزرگ»، «بازي استريند برگ» هم تماشاگران بسياري داشتند.
او با اشاره به وجود مطايبه در دو نمايش «حرفهايها» و «پروفسور بوبوس» ادامه داد: در نمايش بوبوس با تاكيد آتيلا پسياني زياد هم با تماشاگران حرف نميزنم. هرچند مطايبه از آيينهاي سنتي نمايشي ماست و خوب هم هست، اما دليلي براي پرتماشاگر شدن يك نمايش نميشود.
كيانيان در ادامه به نمايش ازدواج «آقاي ميسيسيپي» اشاره كرد و افزود:وقتي در نمايش «ازدواج...» بازي كردم، هنوز در هيچ فيلمي بازي نكرده بودم اما تلاش ميكردم روي صحنه بازيگري خوبي باشم، بنابراين نكات ديگري براي جذب تماشاگر وجود دارد كه اين نكات بيشتر كيفي است تا كمي و به تفكر نياز دارد.
به گفته او مطايبه در ذات نمايشنامه پروفسور بوبوس وجود ندارد بلكه در اجراي اين نمايش به كارگرداني آتيلا پسياني اين عنصر وجود دارد.
رضا كيانيان در بخش ديگري از صحبتهاي خود با اظهار تاسف از كمتوجهي به مقوله پژوهش در ايران گفت: در ايران تنها سه پژوهشكده داريم كه در تهران، اصفهان و قم فعاليت ميكنند. وزارت ارشاد مملكت ما براي پژوهش درباره همه هنرهايش پژوهشكدهاي تاسيس كرده كه تنها يك ميز دارد. همه اينها نشان ميدهند پژوهش در كشور ما هيچ ارزشي ندارد. ما همچنان درگير قوانيني هستيم كه براي خودمان درست ميكنيم و خيال خودمان را راحت ميكنيم كه به آن مقوله فكر نكنيم.
در اين نشست دكتر اميد روحاني كه به عنوان منتقد مهمان حضور داشت، با ابراز خرسندي از استقبال تماشاگران از نمايش پروفسور بوبوس گفت: تماشاي تئاتر در ايران به آييني تبديل شده كه در آن ٢ هزار نفر همه نمايشهاي همه سالنها را تماشا ميكنند. اما در اين ميان آثار محدودي وجود دارند كه عليرغم قيمت نسبتا بالاي بليتشان تماشاگران از آنها استقبال ميكنند و باعث خوشحالي است كه تماشاخانهي ايرانشهر هم به عنوان ديگر سالن فعال تئاتر در كنار مجموعه تئاتر شهر فعاليت ميكند و نمايشهاي اين تماشاخانه نيز مورد استقبال قرار ميگيرد.
او درباره حضور چهرههاي شناخته شده در آثار سينمايي و نمايشي و تاثير آن در جذب مخاطب توضيح داد: در وهله نخست بايد ديد يك اثر چگونه از چهرههاي سرشناس استفاده ميكند. برخي از آثار استفادههاي ابزاري از چهرهها ميكنند كه اگر چنين باشد، آن اثر هرگز در جذب مخاطب موفق نميشود كه نمونههاي آن حتي در سينماي هاليوود با وجود تبليغات بسياري كه دارند ديده ميشود.
به اعتقاد روحاني مردم فريب اسمها را نميخورند و اگر تماشاگران از اجراي اثري استقبال ميكنند به خاطر كيفيت آن اثر است نه به خاطر چهرهها. اين بحثها فقط در ايران مطرح ميشود زيرا ما سنت تئاتري نداريم. در اينجاست كه وقتي نمايشي با استقبال روبهرو ميشود، آن را اثري سخيف ميدانيم و اخيرا هم برچسب مبتذل بر اين آثار ميزنيم بدون اينكه هيچ تعريفي از ابتذال ارائه بدهيم.
روحاني مقوله مخاطبسنجي را در ايران بسيار پيچيده توصيف كرد و افزود: به آساني نميتواند درباره موفقيت يا عدم موفقيت يك اثر هنري سخن گفت زيرا ايرانيان زود خود را بروز نميدهند.
اين نمايشنامهنويس در پايان سخنان خود نمايشنامهي «پروفسور بوبوس» را اثري جعبهاي توصيف كرد و افزود: اين نمايشنامه براي اجراي تئاتر جعبهاي و رسمي نوشته شده اما آتيلا پسياني اين كار خشك را به كاري با طراوت و گروتسك تبديل كرده است. او جعبه را ميشكند و دكور ناتورئاليستي نمايش را بسيار فشرده و برجسته ميكند، بنابراين موفقيت اين نمايش به دليل شيوه اجرايي و تلاشهاي گروه اجرايي آن است.
اين نشست به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد و رحمت اميني، مسووليت اجراي آن بر عهده داشت. در اين نشست چندين لينك براي پيدا كردن مشخصات نمايشنامه و اجراي نمايش پروفسور بوبوس در كشورهاي ديگر توسط گروه تئاتر بازي در اختيار حاضران قرار گرفت:
http://www.meyerhold.org/english.home.htm
http://eng.plakaty.ru
http://oasis.lib.harvard.edu/oasis/deliver/deeplink
_collection=oasis&uniqueid=hou01710
پسياني با اشاره به انتشار مطالبي درباره سفارشي بودن نمايش «پروفسور بوبوس »اين مطلب را كاملا رد كرد و افزود: مركز هنرهاي نمايشي هيچ كاري را به شكل يك متن اجرايي به كسي سفارش نميدهد. آنان ممكن است
به كارگردان خاصي بگويند كه در تاريخ مشخصي، نمايشي را اجرا كنند اما تا به حال چنين پيشنهادي به من نشده و من خودم نمايشنامه پروفسور بوبوس را براي اجرا پيشنهاد كردم.
اين كارگردان تئاتر دربارهي درج مطلب ديگري مبني بر اين كه نويسندهاي به نام «الكسي فالكو» وجود ندارد و آتيلا پسياني خود اين متن را نوشته است توضيح داد: به هيچ وجه چنين چيزي درست نيست، بلكه لينكهايي وجود دارد كه نشانگر نادرست بودن اين مطلب است. گفته شده آتيلا پسياني تنها كارگرداني است كه هر زماني كه بخواهد ميتواند هر نمايشي را در هر سالني اجرا كند، هيچ كارگرداني در ايران نميتواند چنين كند. تا زماني كه چنين كوتاه قداني در جامعه هنري و مطبوعاتي ما ميتوانند قد علم كنند، پژوهش در كشور ما جايي ندارد و شانتاژ و جنجال حرف اول را ميزند.
در ادامه اين نشست آتيلا پسياني درباره پارامترهاي جذب مخاطب در تئاتر اذعان داشت: همواره در تئاتر پارامترهاي ثابتي مانند بازيگر، تماشاگر، تبليغات و... وجود دارد. آنچه متغير است، چگونگي برخورد با اين پارامترهاست.
او در پاسخ به پرسشي درباره حضور رضا كيانيان در اين نمايش و تاثير اين حضور بر جذب مخاطبان يادآور شد: سالهاست كه علاقهمند بوديم با رضا كيانيان همكاري كنيم و اين صرفا به خاطر چهره بودن او نبوده و نيست. زماني كه هنوز كيانيان وارد سينما نشده بود او را به عنوان بازيگر درجه اول تئاتر ميشناختم نميتوانم انكار كنم كه حضور او به جذب مخاطب نمايش كمك نكرده است اما آنچه باعث اين همكاري شد، قابليت او براي بازيگري، انعطاف و هوش سرشارش بود. از سوي ديگر بابك حميديان ديگر بازيگر اين نمايش هم ٨ سال است كه عضو گروه من است و در كارهاي قبليام هم بازي كرده است. تنها بازيگري كه شايد بتواند درباره او بحث كرد، هانيه توسلي است كه او هم عقبه تئاتري دارد و چون در كارهاي ديگر با او همكاري كرده بودم، ديدم ميان چند نفر كه براي بازي در نمايش در ذهنم بودند، او به اين نقش نزديكتر است.
كارگردان «پرفسور بوبوس» با تاكيد بر اينكه در تئاتر با حسابگري كار نميكند، ادامه داد:به اين نميانديشم كه چگونه تماشاگر را به نمايشم جذب كنم. هميشه در همه نمايشهايم تماشاگران زيادي داشتهام. چون با صداقت و براي دلم كار كردهام و اين مطلبي است كه تماشاگر آن را درك ميكند.
به اعتقاد او بهترين تبليغ براي هر نمايش تماشاگران هستند، زيرا هر تماشاگر بعد از ديدن نمايش درباره آن با ديگران صحبت ميكند و آنها را به ديدن نمايش متمايل ميكند و يا آنها را از ديدن نمايش منصرف ميكند.
پسياني با اشاره به استقبال تماشاگران از دو نمايش «پروفسور بوبوس» و «مكاشفه در باب يك مهماني خاموش» يادآور شد: اين استقبال به دليل اين است كه تماشاگر حس ميكند مغبون نشده و ساعات خوبي را با گروه گذرانده و به ديگران هم توصيه ميكند كه نمايش را ببينند.
پسياني همچنين با اظهار تاسف از برخي اظهار نظرهاي نادرست درباره نمايش پروفسور بوبوس اضافه كرد: به محض اينكه نسبت به كاري حسادت و بغضي داريم، ميكوشيم نكاتي را پيدا كنيم و اگر آن نمايش از فرمول ذهني ما تبعيت نكند به آن حمله ميبريم.
او كه اين نمايش را در تالار اصلي مجموعه تئاتر شهر اجرا ميكند درباره تفاوتهاي اين نمايش با آثار قبلياش گفت: شيوه كارم را تغيير نميدهم و اگر تغييري وجود دارد به خاطر سالنهاي متفاوت است، اما روح نمايش من همان است. در اين نمايش هم همان دغدغهها و شمايل كاري خود را دنبال ميكنم.
به گفته او نمايشنامهي اصلي بسيار بسته است و ابعاد زيادي پيدا نميكند، اما با اجراي آن است كه گروه تلاش كردهاند ابعادي چند لايه به آن ببخشند.
پسياني اضافه كرد: رضا كيانيان به پيچيده كردن ابعاد اين نمايش و چند لايه كردن كاراكترهاي آن كمك كرد اما عدهاي حضور كيفي او را به حضور كمي در نمايش ما تعبير كردهاند.
او در بخش ديگري از اين نشست درباره سخنان برخي از دانشجويان مبني بر اجراي تئاتر تجربي توضيح داد: تئاتر تجربي يك شيوه است و سبك نيست. اما در ايران به غلط فكر ميكنند تئاتر تجربي سبك است. در حالي كه شيوهاي است كه ميتوان همه ژانرهاي مختلف تئاتر را با آن اجرا كرد.
پسياني كشف رموز، جسارت، عدم حسابگري و... از جمله ويژگيهاي تئاتر تجربي برشمرد و افزود: در ايران تلاش كردند دو تا شاخ براي تئاتر تجربي بگذارند و با آن بچهها بترسانند!
اين بازيگر و كارگردان تئاتر از آربي آوانسيان به عنوان پدر تئاتر تجربي ايران نام برد و يادآور شد: پيش از آربي هم تجربههايي توسط عباس جوانمرد و بهمن فرسي انجام شده بود كه اين تجربهها تداوم نداشت. اما با حضور آربي و در كارگاه نمايش بود كه تئاتر تجربي ايران استمرار پيدا كرد كه با تعطيلي كارگاه نمايش، گرد و خاك بر اين نوع از تئاتر نشست. كاري كه من كردم، اين بود كه پس از چند سال آن گرد و خاك را برداشتم و خوشحالم امروز جواناني هستند كه به تئاتر تجربي فكر ميكنند.
آتيلا پسياني در بخش ديگري از اين نشست گفت:مبناي سيستم آموزش هنري در ايران، ضد تجربي است. اساسا دانشگاههاي هنري ما سيستمي دارند كه خلاقيت را از دانشجو ميگيرند. آنها دانشجويان را كاملا تئوريزه و كاناليزه ميكنند، زيرا بسياري از اساتيد ما به روز نيستند و ميكوشند دانشجو را در اندازهاي نگه دارند كه بتوانند به پرسشهاي او پاسخ بدهند، زيرا دانشجو مدام با پرسش روبهروست.
او با تاكيد بر اينكه تئاتر تجربه كردن با تئاتر تجربي كاملا متفاوت است اضافه كرد: دانشجو نميتواند تئاتر تجربي كار كند. او ميتواند به شكلي كاملا خالص به خلق اثر بپردازد، اما سيستم آموزشي ما كاملا ضد اين موضوع است.
در اين نشست رضا كيانيان بازيگر نقش «پروفسور بوبوس» درباره تاثير بازيگران شناخته شده بر افزايش تماشاگران نمايشها توضيح داد: سالها قبلتر، فروش فيلمها را به بازيگران مربوط ميدانستند در حالي كه نمونههايي داريم كه بازيگران بسيار سرشناسي در برخي آثار حضور داشتند، اما به خاطر نبودن تماشاگر اجراي آن آثار پس از سه شب متوقف شد. پارامتر بازيگر براي پرفروش كردن يك فيلم يا تئاتر درست نيست، چون نمونههاي نقض كننده آن هم وجود دارد، اما جامعه ما علاقهمند است كه فرمولي را كشف كند و ديگر به آن پديده فكر نكند.
به گفته كيانيان؛ يك بازيگر سرشناس آگهي جذابي براي جذب تماشاگر است اما اين جذابيت تنها به همان چند لحظه اول آن اثر خلاصه ميشود و پس از آن بايد آن بازيگر بتواند به گونهاي بازي كند تا تماشاگر را با خود همراه كند، در غير اين صورت حضور او در آن اثر تاثير لازم را نداشته است. اينها چيزهايي است كه در جامعه ما كسي درباره آن پژوهش نميكند.
كيانيان در پاسخ به پرسشي درباره شباهت بوبوس با لوركا گفت: هرگز به اين مساله فكر نكردهام و چنين چيزي به فكرم راه پيدا نكرده است و اصولا در نقشهايم دنبال مابهازاي بيروني نيستم.
او در پاسخ به پرسشي درباره تاثير مطايبه بر جذب بيشتر تماشاگران نمايش «پروفسور بوبوس» يادآور شد: پس از انقلاب در چند نمايش بازي كردم كه همه پرتماشاگر بود. «ازدواج آقاي ميسيسيپي» نخستين نمايشي بود كه پس از انقلاب در آن بازي كردم و به رغم حضور تماشاگران و تقاضاي بسيار براي تمديد اجراي آن نمايش، وزارت ارشاد اهميتي به اين موضوع نداد. در آن نمايش اصلا بحث مطايبه در ميان نبود و هيچ ارتباط مستقيمي با تماشاگر نداشتيم. از سوي ديگر نمايشهايي مانند «يادگار سالهاي شن»، «دانشمند بزرگ»، «بازي استريند برگ» هم تماشاگران بسياري داشتند.
او با اشاره به وجود مطايبه در دو نمايش «حرفهايها» و «پروفسور بوبوس» ادامه داد: در نمايش بوبوس با تاكيد آتيلا پسياني زياد هم با تماشاگران حرف نميزنم. هرچند مطايبه از آيينهاي سنتي نمايشي ماست و خوب هم هست، اما دليلي براي پرتماشاگر شدن يك نمايش نميشود.
كيانيان در ادامه به نمايش ازدواج «آقاي ميسيسيپي» اشاره كرد و افزود:وقتي در نمايش «ازدواج...» بازي كردم، هنوز در هيچ فيلمي بازي نكرده بودم اما تلاش ميكردم روي صحنه بازيگري خوبي باشم، بنابراين نكات ديگري براي جذب تماشاگر وجود دارد كه اين نكات بيشتر كيفي است تا كمي و به تفكر نياز دارد.
به گفته او مطايبه در ذات نمايشنامه پروفسور بوبوس وجود ندارد بلكه در اجراي اين نمايش به كارگرداني آتيلا پسياني اين عنصر وجود دارد.
رضا كيانيان در بخش ديگري از صحبتهاي خود با اظهار تاسف از كمتوجهي به مقوله پژوهش در ايران گفت: در ايران تنها سه پژوهشكده داريم كه در تهران، اصفهان و قم فعاليت ميكنند. وزارت ارشاد مملكت ما براي پژوهش درباره همه هنرهايش پژوهشكدهاي تاسيس كرده كه تنها يك ميز دارد. همه اينها نشان ميدهند پژوهش در كشور ما هيچ ارزشي ندارد. ما همچنان درگير قوانيني هستيم كه براي خودمان درست ميكنيم و خيال خودمان را راحت ميكنيم كه به آن مقوله فكر نكنيم.
در اين نشست دكتر اميد روحاني كه به عنوان منتقد مهمان حضور داشت، با ابراز خرسندي از استقبال تماشاگران از نمايش پروفسور بوبوس گفت: تماشاي تئاتر در ايران به آييني تبديل شده كه در آن ٢ هزار نفر همه نمايشهاي همه سالنها را تماشا ميكنند. اما در اين ميان آثار محدودي وجود دارند كه عليرغم قيمت نسبتا بالاي بليتشان تماشاگران از آنها استقبال ميكنند و باعث خوشحالي است كه تماشاخانهي ايرانشهر هم به عنوان ديگر سالن فعال تئاتر در كنار مجموعه تئاتر شهر فعاليت ميكند و نمايشهاي اين تماشاخانه نيز مورد استقبال قرار ميگيرد.
او درباره حضور چهرههاي شناخته شده در آثار سينمايي و نمايشي و تاثير آن در جذب مخاطب توضيح داد: در وهله نخست بايد ديد يك اثر چگونه از چهرههاي سرشناس استفاده ميكند. برخي از آثار استفادههاي ابزاري از چهرهها ميكنند كه اگر چنين باشد، آن اثر هرگز در جذب مخاطب موفق نميشود كه نمونههاي آن حتي در سينماي هاليوود با وجود تبليغات بسياري كه دارند ديده ميشود.
به اعتقاد روحاني مردم فريب اسمها را نميخورند و اگر تماشاگران از اجراي اثري استقبال ميكنند به خاطر كيفيت آن اثر است نه به خاطر چهرهها. اين بحثها فقط در ايران مطرح ميشود زيرا ما سنت تئاتري نداريم. در اينجاست كه وقتي نمايشي با استقبال روبهرو ميشود، آن را اثري سخيف ميدانيم و اخيرا هم برچسب مبتذل بر اين آثار ميزنيم بدون اينكه هيچ تعريفي از ابتذال ارائه بدهيم.
روحاني مقوله مخاطبسنجي را در ايران بسيار پيچيده توصيف كرد و افزود: به آساني نميتواند درباره موفقيت يا عدم موفقيت يك اثر هنري سخن گفت زيرا ايرانيان زود خود را بروز نميدهند.
اين نمايشنامهنويس در پايان سخنان خود نمايشنامهي «پروفسور بوبوس» را اثري جعبهاي توصيف كرد و افزود: اين نمايشنامه براي اجراي تئاتر جعبهاي و رسمي نوشته شده اما آتيلا پسياني اين كار خشك را به كاري با طراوت و گروتسك تبديل كرده است. او جعبه را ميشكند و دكور ناتورئاليستي نمايش را بسيار فشرده و برجسته ميكند، بنابراين موفقيت اين نمايش به دليل شيوه اجرايي و تلاشهاي گروه اجرايي آن است.
اين نشست به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد و رحمت اميني، مسووليت اجراي آن بر عهده داشت. در اين نشست چندين لينك براي پيدا كردن مشخصات نمايشنامه و اجراي نمايش پروفسور بوبوس در كشورهاي ديگر توسط گروه تئاتر بازي در اختيار حاضران قرار گرفت:
http://www.meyerhold.org/english.home.htm
http://eng.plakaty.ru
http://oasis.lib.harvard.edu/oasis/deliver/deeplink
_collection=oasis&uniqueid=hou01710
0 نظرات:
ارسال یک نظر