خاطره اسدی: هرچه بیشتر سکوت می‌‌کنم، بیشتر بی‌احترامی می‌کنند

خاطره اسدی بازیگر جوان سینما را با «دیشب باباتو دیدم آیدا» شناختیم و در آن زمان این بازی با تمجید منتقدان روبرو شد.
حضورش در «تقاطع» هم قابل قبول بود و هنوز هم در ذهن خیلی ها باقی مانده است. اما این بازیگر کم حاشیه به یکباره با «هفت دقیقه تا پاییز»، وارد حاشیه شد و حتی کار به جایی کشید که علیرضا امینی گفت از حضور اسدی راضی نیست. اسدی اگر چه تمایلی به ادامه دادن حاشیه‌های این فیلم ندارد اما به قدری عصبی است که نمی‌تواند از گفتن برخی مسائل این فیلم خودداری کند. در طول مصاحبه سعی کردم وارد حاشیه های بیشتر فیلم نشوم و سوالاتی را مطرح کنم که قبلاً از او پرسیده نشده بود، در مقابل هم، خاطره دلش می خواست این مصاحبه، پایان تمام حواشی و خاطره بد فیلم باشد.

پیش از این، در مورد «هفت دقیقه تا پاییز» زیاد صحبت کرده‌اید. به عنوان حرف آخر اگر صحبتی درباره فیلم دارید بفرمایید.
من به همه عوامل فیلم احترام گذاشتم و وقتی کاندید شدند، به آنها تبریک گفتم. بنا را بر این گذاشتم که تجربه خوب یا بد هر چه بود تمام شد. سعی کردم احترام آنها را حفظ گذاشتم. من در این 6-7 سالی که کار کردم همه می‌دانند که آدمی نیستم که بگویم فلانی اذیت کرد. اما وقتی دیدم آقای امینی در نشست‌شان صحبتی انجام داده‌اند دلیلش را نفهمیدم. بعضی مواقع ممکن است سوءتفاهم‌هایی پیش بیاید و برخی افراد نکاتی را بگویند که البته آن هم کار درستی نیست...

در مصاحبه‌تان قبل از جشنواره در مجله همشهری جوان هم که کلی از امینی تعریف کرده بودید.
من می‌توانستم بگویم فیلمنامه عوض شد و مواردی پیش آمد. اما چون آدم‌ها برایم قابل احترام بودند چیزی نگفتم. اما دیدم که این سکوت فایده ندارد و خیلی به من بی احترامی می‌کنند. انگار سکوت من را متوجه نمی‌شوند و این موضوع باز شد. جالب است که بدانی دو سال قبل که کار را شروع کردیم نیما شاهرخ‌شاهی به جای محسن تنابنده، بهنوش طباطبایی به جای هدیه تهرانی و شاهرخ استخری به جای حامد بهداد بود.
حتی آن تیم هم قطعی نشد و شهاب حسینی جای شاهرخ‌شاهی آمد، ولی وقتی زمان فیلمبرداری تاخیر افتاد شهاب هم نتوانست بیاید بعد با فرد دیگری قرارداد بستند و در چهارمین انتخاب خود به محسن تنابنده رسیدند. در واقع هیچ کدام از اینها انتخاب های اول نبودند، اما به من که می رسد می گویند: خاطره، انتخاب پنجم بود!!
البته این چیز بدی نیست که نقش پنجم یا دهم باشد. مهم نیست که کارگردان حتما با کسی که می‌خواهد استارت بزند. ممکن است اتفاقات زیادی بیافتد. اما برای من جالب بود که آقای امینی از بازی من خیلی تعریف می‌کرد و همواره اعلام رضایت می‌کرد. نمی‌دانم چطور بازی من بد شد و بعد از جشنواره این قدر از بازی من بد گفتند. در سینما، همه افرا د را می شناسند. هنوز نمی دانم چرا آقای امینی موجی را راه می اندازند و بعد گلایه می کنند، بالاخره آدم تا جایی می تواند سکوت کند.

شما را آقای امینی دعوت کرده‌بود یا آقای ساداتیان(تهیه کننده)؟
آقای امینی. دستیارشان شهریور پارسال تماس گرفت و گفت شخصیت‌ها عوض شد و بازیگران دیگری آمدند.

خب؛ چرا کار با امینی را پذیرفتید؟
من کارهای قبلی ایشان را دیده بودم و ما رابطه خانوادگی با ایشان داشتیم و با خانمش هم دوست بودیم. فیلنامه و نقش اولیه هم را خیلی دوست داشتم.

راستی چرا در فرش قرمز فیلم حضور نداشتید؟ دعوت نشده بودید؟
چرا دعوت داشتم، اما به خاطر آقای امینی نیامدم. احساس کردم که حضورم دلیلی ندارد وقتی که کارگردان در فرهنگسرای ارسباران می نشیند و می‌گوید: «ما به خانم اسدی گفتیم موهایش را کوتاه کند که ایشان قبول نکردند و برای کاراکتر وقت نگذاشتند» و یا در ماهنامه فیلم می‌گوید: «اسدی به من تحمیل شده و انتخاب چندم بوده است» چه دلیلی دارد به فرش قرمز فیلمش بروم. وقتی کاملاً بی دلیل تو را از فیلمت و گروه جدا می کنند و تو را کنار می گذارند، با خودم گفتم که حضور نداشته باشم بهتر است. من از امینی توقع نداشتم، به هر حال من بازیگر فیلمش بودم.

شما دو فیلم دیگر به نام‌های «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «تقاطع» را داشتید که بیشتر پسندیده شدند. این خوبی کارها، بیشتر به کارگردانی مربوط بود یا بازیگری؟
کاملا 50- 50 است. در هر دو کار اولم نشان دادم که بازیگر توانایی هستم یا نه. آن زمان نقدهایی که می‌خواندم خیلی تایید می‌کردند و در فیلم اول کاندید شدم و برای دومی در دنیای تصویر جزو انتخاب‌ها بودم. آن‌جا هدایت درست بود. سوپراستار در تقاطع زیاد بود ولی داوودی همان کاری را می‌ساخت که نوشته شده بود و تغییری نمی‌کرد.
در هفت دقیقه تا پاییز، اگر گفتند بازی بد است، شما برداشتت از کارگردانی چه بوده؟ من توانایی‌اش را داشتم اما کارگردان باید بازی می‌گرفت. ممکن است اتفاقاتی بیافتد و بازیگران در حاشیه قرار گیرد و فیلمنامه بهم بریزد و بازی‌ ضعیف شود که به فیلم لطمه می‌خورد. همه هم نمی‌گفتند خیلی بد بودی.

شما آن زمان نقش دخترهای نوجوان را بازی می‌کردید. فکر نمی‌کنید حضورتان در این کارها مناسب‌تر بود؟
نه، به هیچ وجه این فکر را نمی‌کنم. مطمئنم اگر این فیلم بر اساس فیلمنامه اولیه نوشته می‌شد هیچ کدام از صحبت‌ها در مورد بازی من شاید زده نمی‌شد. چون تو با شناسنامه‌ای به سمت نقش می‌روی و نقش را می‌خوانی و به آن فکر می‌کنی و خودت را در آن شرایط قرار می‌دهی و بر اساس آن داری بازی می‌کنی اما 10 روز به پایان فیلمبرداری به تو می‌گویند «آن اپیزود حذف است. فیلم شده یک اپیزودی و قرار است خیانتی این وسط قرار گیرد» معلوم است که بازی من بهم می‌ریزد. معلوم است گذاشتن چنین چیزی در فیلم اشتباه است.

پس چرا ادامه دادید؟
اشتباه کردم (مکث می کند). شاید اگر ادامه نمی‌دادم مرا جدی‌تر می‌گرفتند و حرف‌های بعدی آقای امینی زده نمی‌شد. چون سعی کردم که بگویم خیانت را نگذارید و حتی گریه کردم. فکر نمی‌کردم نقش به اینجا بکشد. حالا با خیانت کار ندارم. ولی مثلا دختر خواهرت مرده و خواهرت روانی شده و حالا دغدغه من این است که بروم پول بردارم. باور کنید که نصف این فیلمنامه باعث شده نقش من توی ذوق خیلی‌ها بخورد. ولی گفتم که من اصولا احترام گذاشته‌ام و فیلمبرداری کنید تا تمام شود و هر کس سرجای خودش برود. ولی قطعا از این به بعد اینگونه نخواهد بود چون چیزهای جدید یاد گرفته‌ام.

تمایل به نقش‌های متفاوت دارید، آیا کم‌کاری شما به همین علت است؟
چون نقش‌های من در آن سن و سال بود و من نمی‌خواستم دیگر در این کارها دیده شوم و شاید فیلم قابل دفاع نباشد.

تکلیفتان را برای کارهای آینده می‌دانید؟
هنوز به دنبال نقش‌های متفاوت که بتوانم بخش‌های دیگری از بازی را به نمایش بگذارم. اما تصویرم عوض شد و چیزهای دیگری در مجموع یاد گرفته‌ام.

بازیگر دوست دارد نقش‌های گوناگون بازی کند. شما هم دغدغه‌تان متفاوت بازی کردن است؟
باید متفاوت باشد. اگر آدم به تکرار بیافتد و یک کاراکتر را بازی کند برای بیننده هم فکر نمی‌کنم خیلی جذاب باشد.

از چه کاری فکر کردید دارید به تکرار می‌افتید؟
بعد از آیدا، تقاطع را که کار کردم گفتند تو بازیگر تین ایجری هستی. ولی نقش‌های بعدی که کار کردم متفاوت بود و حتی اگر کم سن و سال بود، تفاوت داشت.

ممکن است خاطره اسدی کمدی هم بازی کند؟
بله بدم نمی‌آید یک کمدی موقعیت خوب بازی کنم. یک طنز تلخ و چنین مواردی.

شما که هفت دقیقه تا پاییز را بازی می‌کردید با توجه به حساسیتتان، این درگیری ذهن خودتان باعث شده تا به گفته آقای امینی خوب بازی نکنید؟ چرا آن موقع واکنشی نداشتید؟
من با آدم‌هایی که کار کرده‌ام بپرسید می‌گویند خیلی صبور هستم و فکر می‌کردم عرفش همین است که به کار همه احترام بگذارم. من به کارگردان احترام می‌گذارم چون دارم برای او بازی می‌کنم. ولی فکر می‌کردم باید احترام بگذارم. کار 10 روز مانده بود تمام شود و به قدری حاشیه‌ها اذیت کردند، سعی کردم کاری کنم بقیه از تهیه کننده و کارگردان تا سایر بازیگران اذیت نشود. اما از جایی که فکر می‌کنم قدرنشناسی است، قضیه فرق کرد. من با خودم رودربایستی ندارم و منتقد خودم هستم. فیلم‌هایی چون آیدا، تقاطع و شبانه‌روز طوری هستند که می‌توان از آنها دفاع کرد. ولی وقتی به تو احترام نمی‌گذارند که مقابل هر مسئله‌ای سکوت کنم، آدم دلش می‌شکند. من بیشتر از این رنجیدم.

نظر منتقدان برایتان مهم است؟
من اگر مغرضانه نباشد می‌خوانم و قبول می‌کنم. من اولین منتقد خودم هستم. ولی هیچ موضعی ندارم.

فیلم را با مردم دیده‌اید؟ از واکنش آنها خبر ندارید؟
نه. ولی اطرافیان که دیده‌اند برخی می‌گفتند فوق العاده بود و برخی هم آن را ضعیف می‌دانستند، در کل نظرات متفاوت بوده و این مسئله در مورد منتقدان هم صدق می‌کند.

اگر دوباره بخواهید آن را بازی کنید چگونه ظاهر خواهید شد؟
اصلا نمی‌خواهم به آن فکر کنم که حالا بخواهم دوباره بازی کنم!
به قصه برسیم. مریم در جایی می‌گوید: «آرزو داشتم 2 هزار تومان داشتم برای بچه چیزی بخرم». به نظر من این با کاراکتری که خیانت کند سازگاری ندارد. در واقع من با این «خیانت» مشکل دارم.
من هم دقیقا همین را گفتم. امینی گفت این کاراکتر مریم است نه خاطره. من هم گفتم من هم همین مریم را می‌گویم و می‌دانم خاطره نیستم. و واقعا به نظرم این خیلی به نقش لطمه زد. چون این شخصیت 6 سال همه چیز را تحمل کرد و منتظر این اتفاق است که فرهاد برگردد و زندگی طبیعی شود. اگر می‌خواست کاری کند زودتر انجام می‌داد. اما من در این کاراکتر چنین چیزی ندیدم.
ما با چیز بزرگ وحشتناکی چون مرگ بچه روبروییم و هر نکته دیگری، شخصیت‌ها را زیر سوال می‌برد. من و حامد داریم گریه می‌کنیم و بعد بیرون می‌رویم و سر مسائل خودمان دعوا می‌کنیم. آدم به قدری آن موقع شوکه هست که نمی‌تواند به چیزهای دیگر فکر کند. من این سکانس را اصلا دوست ندارم.

شما چقدر در تغییر فیلمنامه نقش داشتید؟
من هیچ نقشی نداشتم و چیزهایی هم می‌گفتم اعمال نمی‌شد.

فکر نمی‌کنید فیلم اگر سوپراستار نداشت به اکران نمی‌رسید؟
نمی‌شود منکر تاثیر سوپراستار در دیده شدن فیلم شد. ولی مهم کارگردانی اثر است.

فیلم هر چقدر هم قدرتمند باشد بدون ستاره به اکران می‌رسد؟ یکم سخت است!
درست است. ولی خیلی وقت‌ها سوپراستار بازی می‌کند اما فیلم اصلا خوب نمی‌شود.

شما توجهی به تغییر بازیگران برای پذیرفتن اثر نداشتید؟
من نقش مریمی که گرفته نشد را خیلی دوست داشتم. اما اینجا به من می‌گفتند چیزی را پنهان کن و بعد از چند روز گفتند آن چیزی را که پنهان می کردی «خیانت» است. خود کارگردان باید بداند چگونه برخورد کند. اتفاقات زیادی افتاد و نقش من بهم خورد. آقای امینی که در جریان بود چرا این صحبت‌ها را انجام می‌دهید.

پایان فیلم هم عوض شد. کدام بازخورد بهتری دارد؟
ندیدم. هر دو قابل قبول است. ولی آن موقع که صحبت می‌کردیم قرار بود با فوت کردن شمع تمام شود.

الان سر چه کاری هستید؟
«گربه روی شیروانی داغ» تمام شد. نقش من یک دختری است که حقوق می‌خواند و وکیل است و آرام. به نظر من با نقش‌های قبلی متفاوت است. ممکن است خیلی متفاوت نباشد اما در کل فرق دارد.

چقدر امیدوار هستید نقشتان را خوب بازی کرده باشید؟
الان هیچ نظری ندارم. ولی کارگردان راضی بود و امیدوارم خوب باشد.

ملاک‌های شما برای انتخاب نقش چیست؟
بیشتر نقش‌هایی که بازی می‌کنم خیلی از من دور باشد. چون کلنجار و پیدا کردن برایم لذت‌بخش است. ضمن اینکه بتوانم از آن دفاع کنم.

اینها کلی است. چطور می‌توانید نقش را از روی فیلمنامه بپذیرید؟
هر چه نقش بالا و پایینش بیشتر باشد. اما نقش اول و دوم برایم اصلا مهم نیست. در آیدا و تقاطع نقش مکمل داشتم. خیلی وقت‌ها ممکن است با یکی دو سکانس خیلی خوب و بی نظیر است. مهم این است که نقش آدم را قلقلک بدهد تا آن را پیدا کند.

چرا کار تلویزیونی انجام نمی‌دهید؟
دوست دارم کار شاخصی باشد. بعضی موارد پیش می‌آید. مثلا خیلی قبل‌تر کار آقای فتحی را دوست داشتم و کارهای آقای میرباقری و چنین مواردی.

0 نظرات: